آفت توهم دانایی و اظهارفضل در فضای مجازی

- دستهبندی: دانش ارتباطی
- تاریخ:
ترویج و پیشرفت فضای مجازی، مناسبات عالم علم را به هم زده است و علمآموزی و دانستن با هزینه و زمان کمتری صورت میگیرد. برخلاف گذشته دیگر اظهار فضل و دانش کاری سخت و نیازمند به تخصص نیست. این تغییر رویه مسیر دانایی میتواند چالشهای اخلاقی مختلفی را برای کاربران این فضا به وجود بیاورد.
B تشخیص «دانش وانمودی» از «دانش عمیق»
پیش از پیدایش اینترنت، برای کسب آگاهی نیاز به تلاش و حرکت زیادی بود. پاسخ سؤالها یا در کتابها بود یا نزد دانشمندان. برای دسترسی به کتابها یا دانشمندان هم باید با صرف زمان و هزینه، به کتابخانهها و محافل علمی و مدارس و دانشگاهها مراجعه میشد. به همین دلیل افرادی که از موضوعات تخصصی سر در میآوردند و میتوانستند تحلیل دقیق و آگاهانهای از شرایط و اوضاع ارائه دهند زیاد نبودند.
اما امروز همه با یک گوشی هوشمند در دست و یک جویشگر مجازی[1] زیر انگشتان، دانشمند هستند؛ از آخرین یافتههای فضایی باخبرند؛ قرص و دارو تجویز میکنند؛ برای فعالیت در بورس راهبرد پیشنهاد میدهند؛ سیاست داخلی و خارجی را یکجا تحلیل میکنند؛ گیاهان آپارتمانی را تیمار میکنند و در تربیت کودک صاحبنظر هستند. گویی «دسترسی به اطلاعات» کاملاً جایگزین «دانایی و تخصص» شده است.
ماجرایی نقل میکنند از «ماکس پلانک»، فیزیکدان آلمانی برنده جایزه نوبل در سال ۱۹۱۸ م.، که شهر به شهر برای تشریح نظریات علمی خود سفر میکرد و رانندهی او که در همه این جلسات حاضر بود، تمام سخنرانیهای تکراری او را از حفظ کرده بود. یک بار برای شوخی آقای راننده بجای خود دانشمند به بالای صحنه رفته و با دقت همان سخنرانی علمی تکراری را برای حاضران بازگو کرده بود. اما در آخر سخنرانی وقتی در پاسخ به سؤال علمی یکی از مستمعان درمانده بود، اشاره به جناب ماکس پلانک (که لباس راننده را پوشیده بود) کرده و گفته بود: پاسخ این سؤال شما را حتی رانندهی من هم بلد است! و این طور از زیر بار پاسخ واقعی در رفته بود.
اصطلاح «اثر شوفر» یا «دانش شوفر»[2] با ارجاع به این داستان، به افراد سطحینگری اشاره میکند که صرفاً بخش قابل مشاهده دانش را میبینند و گمان میکنند که کل دانش را به خوبی دریافت کردهاند، در حالی که این فقط توهمی از دانایی است نه خود دانایی. دانشهای تخصصی مانند کوه یخ، دارای عمقی بسیار بیشتر از چیزی است که در ظاهر دیده میشود و اینجاست که از نظر اخلاقی ادعای صاحبنظر بودن در سیاست، اقتصاد، پزشکی، مدیریت، دین، فرهنگ و … بدون مطالعه عمیق و اندیشه دقیق، ادعایی نادرست و گزاف است.
B شناخت ریشههای اخلاقی «توهم دانایی»
آقایان دیوید دانینگ و جاستین کروگر در سال ۱۹۹۹ م. طی تحقیقاتی نشان دادند که همه انسانها در معرض توهم دانایی هستند. اثر «دانینگ – کروگر»[3] به زبان ساده میگوید: «افرادی که در یک مهارت ضعیف هستند، متوجه نیستند که ضعیف هستند و سطح توانمندی خود را بالاتر از آنچه هست برآورد میکنند. در طرف مقابل، افرادی که در یک مهارت بسیار قوی هستند، به قوی بودن خودشان آگاهاند، اما فکر میکنند که حتماً دیگران هم چنین مهارتی را دارند و توانایی دیگران را بالاتر از آنچه هست برآورد میکنند!»

شکل 2: نمودار کلاسیک از اثر دانینگ – کروگر
این اثر، خیلی هم غیرمنتظره نیست. بسیاری از افراد این وضعیت را در خود یا دیگران تجربه و مشاهده کردهاند. به بیان دیگر، توهم دانایی نوعی سوگیری شناختی است که افرادی که در مسیر دانایی قدم بر میدارند در اولین مراحل مهارتآموزی و تجربهاندوزی به آن دچار میشوند. نوعی غرور ناشی از کمدانشی چنان که سعدی در گلستان گفته است: «دانا چون طبلهی عطّار است: خاموش و هنرنمای؛ و نادان چون طبل غازی[4]: بلند آواز و میان تهی» یا چنان که در بوستان میگوید: «تواضع کند هوشمند گزین / نهد شاخ پر میوه سر بر زمین».
B آفت «اظهار فضل» و «بیهودهگویی» در فضای مجازی
«خودنمایی» از جمله انگیزههای سخن گفتن بیهوده و بحث و جدل بیثمر در رسانههای اجتماعی است. فضای مجازی دنیای بیجسمی است. آدمها نه با بدنهایشان که با ذهنهایشان در اینترنت حاضر میشوند و راهی بهجز استخدام کلمات برای به رخ کشیدن علم و فضلشان به دیگران ندارند. لذا بدون اینکه کسی چیزی پرسیده باشد، پاسخ میگویند و قبل از اینکه ابهامی وجود داشته باشد، توضیح واضحات میدهند. البته این رفتار غیراخلاقی مربوط به زمان حاضر نمیشود. چنان که سعدی هم گفته: «هر که با داناتر از خود بحث کند تا بدانند که داناست، بدانند که نادان است.»
هیجان روانی ناشی از این خودنمایی تا جایی بالا میگیرد که آداب سادهی گفتگو هم رعایت نمیشود و طرفین بارها در میان حرف هم میپرند و اجازهی طرح کامل بحث را نمیدهند. این هم در گلستان سعدی مسبوق به سابقه است: «یکی را از حکما شنیدم که میگفت: هرگز کسی به جهل خویش اقرار نکرده است، مگر آن کس که چون دیگری در سخن باشد، همچنان ناتمام گفته، سخن آغاز کند.»
سخن را سر است اى خردمند و بن / میاور سخن در میان سخن
خداوند تدبیر و فرهنگ و هوش / نگوید سخن تا نبیند خموش
گویا چرخیدن در صفحات مجازی، گروهها و کانالها، بدون گذاشتن نظر و پاسخ دادن یا بازنشر لذت زیادی ندارد. این تصادفی نیست. صنایع فرهنگی و فناوریهای دیجیتال چنان که اقتضای هر صنعت و فناوری مدرنی است، بر مدار پول و سرمایه میگردد. پس با نشانه گرفتن امیال و افکار مخاطبان، آنان را به مشتریانی وابسته و پرمصرف تبدیل میکند تا از این راه چرخهای صنعتی و اقتصادی خود را بچرخاند.
طراحان رسانههای اجتماعی با هدف رونق بیشتر سکّوی خود، به دنبال جلب مشارکت بیشتر کاربران هستند. لذا در بهروزرسانیهای پیدرپی با بهینهکردن «تجربه کاربری»[5] امکان انتشار محتوا و واکنش نسبت به پیامهای دیگران را تسهیل میکنند. این فرایند باعث میشود ساکتترین کاربران هم تحریک شوند و چیزی بگویند؛ چه برسد به فعالان و بیش فعالان. این میشود که فضای رسانههای اجتماعی آکنده از سخنهای بیهودهای است که گفتنش به کسی سودی نمیرساند و اگر گفته نشود کسی ضرر نمیکند.
B «سکوت» دستوری اخلاقی برای درمان توهم دانایی و بیهودهگویی
برای رهایی از تلهی «توهم دانایی» و پرهیز از دام «دانش وانمودی» قویترین و مؤثرترین توصیه اخلاقی «سکوت» است. «دعوت به سکوت» وجه مشترک مکاتب اخلاقی شرق و آموزههای ادیان توحیدی است؛ برای نمونه در کتاب اصول کافی «بابُ الصَّمْتِ وَ حِفْظِ اللِّسَانِ» (فصل سکوت و نگهبانی از زبان) و در هر یک از کتب بوستان و گلستان سعدی بابی «اندر فضیلت خاموشی» آمده است.
زبان درکش ای مرد بسیار دان
که فردا قلم نیست بر بی زبان
صدف وار گوهرشناسان راز
دهن جز بلؤلؤ نکردند باز
فراوان سخن باشد آکنده گوش
نصحیت نگیرد مگر در خموش
از نصایح کنفوسیوس گرفته تا پندهای سعدی، دعوت به سکوت هم به عالمان برای حفظ جایگاه و هم به جاهلان برای رعایت حرمت خویش توصیه شده است: «نادان را به از خاموشی نیست و گر این مصلحت بدانستی، نادان نبودی!»
اگر عالمی، هیبت خود مَبَر / و گر جاهلی، پردهی خود مَدَر (بوستان سعدی – باب هفتم – بخش ۴)
به نظر میرسد در دنیای رسانههای اجتماعی که سخن گفتن و اظهارنظر کردن به یک وظیفه همگانی شبیهشده است، همچنان در اکثر موارد میتوان به اکسیر صبر و سکوت متوسل شد و در دام بیهودهگویی نیفتاد:
بهایم خموشاند و گویا بشر / زبان بسته بهتر که گویا به شر (بوستان سعدی – باب هفتم – بخش ۴)
در مواجهه با بیهودهگویان هم توصیه صبر و سکوت است. نشنیده گرفتن و گذر کردن به نرمی و رندی از کنار مجادلات و اهل جدل، جزئی از فرهنگ دینی و قرآنی ماست:
«وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا» (آیه ۶۳ سوره فرقان)
البته هر چند تمام این توصیههای اخلاقی در نکوهش تحلیلگری نادرست و ستایش سکوت در محل خود از ارزش بالایی برخوردار است؛ اما نباید نادیده گرفت که سکوت نابهجا هم به همان میزان غیراخلاقی است که سخن نابهجا:
و گر بینم که نابینا و چاه است / اگر خاموش بنشینم گناه است (گلستان سعدی – باب اول – حکایت ۳۸)
دعوت به خیر، واسطهگری صلح، جلوگیری از شر و مقابله با خطا، همگی نیاز به سخن سنجیده و بههنگام دارد. اگر رفتار اخلاقی در یک معاشرت مجازی اقتضای سکوت دارد، در معاشرتی دیگر الزام به سخن میآورد:
اگر چه پیش خردمند خامشی ادب است / به وقت مصلحت آن به که در سخن کوشی
دو چیز طیرهی عقل است: دم فرو بستن / به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی
در نهایت، راه اخلاق راه اعتدال است. عدل قرار دادن هر چیز است در جای خود؛ و اعتدال میانهروی عاقلانه است در رفتار و گفتار. گاهی اعتدال به سکوت حکم میکند و گاهی به سنجیدهگویی:
کم گوی و گزیده گوی چون دُرّ / تا زاندک تو جهان شود پُر (پنج گنج نظامی – بخش ۹)
***
قسمت چهارم رادیو ابرآوا با موضوع «آفت توهم دانایی و اظهار فضل در فضای مجازی»:
[1] Search Engine
[2] «Chauffeur» یا شوفر به معنای راننده در زبان فرانسوی
[3] Dunning– Kruger effect
[4] طبلۀ عطّار: صندوقچه عطار / طبل غازی: طبل اعلان جنگ و مبارزه
[5] User Experience (UX)