«من کیستم؟» پاسخ به این سوال، هویت را می سازد. هویت به معنای منِ وجودی هر شخص است که باعث میشود بتواند وجودی منحصر به فرد و خاص از خود را تصور کند و میان خود و دیگران تمایز و افتراق قائل شود. البته هویت همانقدر که فرد را نسبت به دیگران متمایز میکند موجب شباهت با افراد و یا گروههای اجتماعی دیگر نیز میشود. برای مثال وقتی فرد در تعریف از خود میگوید: مَرد، متاهل، میانسال و معلم هستم. در عین اینکه با کسانی که زن، مجرد، نوجوان یا سالمند و غیرمعلم هستند تمایز میسازد این فرض را هم ایجاد میکند که شبیه سایر مردان متاهل میانسال و معلم است.
شروع ساخت هویت از همان زمانی است که کودک شروع به تفکر کرده و میتواند درباره شباهتها و تفاوتهای خودش با اطراف، محیط و دیگران فکر کند. اما بازهی طلایی هویتیابی، دورهی نوجوانی است که نوجوان میخواهد با استقلال از دیگران –بهخصوص خانواده- ارزشها و باورهای خود را شناسایی کرده، نقشها، جهتگیریها و سلایقش را شکلدهد و در نهایت به شکل یک کل منسجم به خود و دیگران ارائه و اثبات نماید. فرایند هویتیابی پایانی ندارد؛ بلکه تا آخر عمر ادامه پیدا کرده و تجربیات زندگی، بازخوردهای دیگران و محیطهای اجتماعی مختلف میتواند درک شخص از خودش را به شکل جزئی یا کلی تغییر دهد.