رسانههای جمعی یکی از منابع مهم هویتساز بوده و هست. رسانههای سنتی مثل رادیو، تلویزیون و سینما علاوه بر سرگرمکنندگی پهنهی جدیدی از اطلاعات، اخبار و سبکزندگیها را بازنمایی میکنند که زمینهی کشف هویتهای جدید است. به عبارت دیگر، مخاطب میتواند یک «تجربهی باواسطه» از موقعیتها و هویتهایی داشته باشد که لزوماً در دنیای واقعی امکان تجربه آنها را نداشته است.
مثلاً فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی با خلق داستانها و کاراکترهای متفاوت، تجربههایی جدید از جهان و ارزشهای متنوع را به تماشاچیان ارائه میدهند که میتواند بر تفکر و احساس آنها درباره خودشان تأثیر بگذارد. یا خوانندهها، کمدینها و فعالان صنعت سرگرمی نیز با ایجاد سبکهای جدید و بیان پیامهای خاص در آثار خود، بر روی سلیقههای هنری و نگرشهای اجتماعی و سیاسی نسلهای مختلف تأثیر میگذارند.
این مسئله بارها در جوامع غربی مورد توجه قرار گرفته و برای نمونه از اثرگذاری چهرههایی همچون گروه «پینک فلوید»[1]، «متالیکا»[2]، «مایکل جکسون»[3] و «آرنولد شوارتزینگر»[4] بر نگرشها، شیوه پوشش، زبان و مصرف فرهنگی نسلهای قبلی و یا تاثیر گروههای موسیقی کرهای بر هویت یابی نسل جدید بحث شده است.
برنامههای خبری و سیاسی هم با ارائه روایتهای خود از اتفاقات ملی، منطقهای و جهانی درک فرد را از موقعیت خود و دیگران در جهان هستی شکلمیدهند. برای مثال درک بسیاری از ما از زندگی مردم در کشورهای آفریقایی یا سرگرمیهای یک جوان آمریکایی بر مبنای تصاویر بازنمایی شده در اخبار، سریالها و روایتهای داستانی است و همین موضوع باعث میشود میل به ما آمریکایی یا آفریقایی شدن سبک زندگی و هویتمان یکسان نباشد.
علاوه بر همهی این موارد، رسانهها با ایجاد چهارچوبهای مفهومی و کلیشهها، زاویه نگاه مخاطب نسبت به مسائل هویتی را تغییر میدهند. مثلاً اخبار تلویزیونی با انتخاب نحوه بیان، تأکید بر جنبههای خاص یک موضوع و نادیده گرفتن جوانب دیگر، نحوه درک مخاطبان را از آن موضوع هدایت میکنند. برای نمونه پرداختن مفصل به اخبار و حواشی بازیکنان فوتبال در رسانهها، میتواند این شغل و قشر را در میان نوجوانان جذاب و موثر جلوه دهد.
همچنین یکی از مباحث مورد توجه در بحث کلیشههای هویتی، تاثیر کلیشه بدن در هویتیابی نوجوانان است. رسانهها با ترویج استانداردهای خاص زیبایی و تصویر بدنی ایدهآل، تصورات نوجوانان از زیبایی و سلامتی را شکل میدهند. این کلیشهها ممکن است شامل تاکید بر لاغری، عضلانی بودن، یا داشتن ویژگیهای فیزیکی خاصی باشد که در اکثریت فرهنگهای جهانی به عنوان «زیبا» شناخته میشوند. این تصاویر و ایدهآلها میتوانند بر روی خودپنداره و هویت جنسیتی نوجوانان تأثیر بگذارند و باعث ایجاد فشارهای روانی و اجتماعی شوند. نتیجه این میشود که آنچه فرد درباره خود یا دیگران «مهم» یا «درست» میداند، تحت تاثیر ضریب بازنمایی و اولویتدهی رسانهها قرار میگیرد.
به طور خاص، ظهور اینترنت تحول شگرفی در «جهانی شدنِ» هویتها ایجاد کرد. در فضای مجازی افراد، فرهنگها و سبکزندگیهایی برای الگوبرداری در دسترس نوجوان قرار میگیرند که پیش از این هرگز در دسترس نبوده است. شبکههای اجتماعی امکانی ایجاد کردهاند که خردهفرهنگها و گروههای حاشیهای که پیش از این به رسمیت شناخته نمیشدند ارزشها و هنجارهای خود را تبلیغ و ترویج کنند. نوجوانان امروزی تنها به فرهنگ محلی خود محدود نمیشوند، بلکه از طریق اینترنت با فرهنگهای گوناگون و دیدگاههای متفاوت در مورد زندگی، کار، فراغت، عشق، معنویت و… آشنا میشوند.
البته، این دسترسیِ به ظاهر بینهایت به اطلاعات و فرهنگهای مختلف، متوازن و متعادل نیست. در شبکههای اجتماعی و محتواهای سرگرمکننده مجازی، برخی هویتها و نمایندگیهای خاص، مانند هویتهای مصرفی، جنسیتی، و طبقاتی، به شکل گستردهتری ترویج شده و در دسترس قرار میگیرند. این امر به نوبه خود، میتواند منجر به ایجاد ایدهآلهای نامتعادل برای هویتیابی شود که بر اساس بازنماییهای رسانهای و تبلیغاتی ساخته و پرداخته شدهاند. برای مثال صفحه «بچه پولدارهای تهران» که چند سال پیش در اینستاگرام مورد توجه و البته نقد قرار گرفت نمونهای از این جنس بازنماییهای هویتی است که تصویری رویایی و غیرواقعی از زندگی مرفه، مسرفانه و مصرفی اقلیتی خاص ایجاد کرده بود.
فرایند ترویج این هویتها در فضای مجازی، عمدتاً تحت تاثیر الگوریتمهایی است که محتوا را بر اساس منافع صاحبان پلتفرمها یا بر مبنای تعاملات کاربران و علایق قبلی آنها سفارشی میکنند. این امر میتواند باعث شود که نوجوانان و جوانان در حبابهای اطلاعاتی خود قرار گیرند که تنها بازتابدهندهی یک بخش خاص از جامعه و فرهنگ باشند. نتیجهی این فرایند، شکلگیری هویتهایی است که ممکن است به طور کامل با واقعیتهای زندگی و تجربیات انسانی همخوانی نداشته باشند و به شکلگیری دیدگاههای یکسویه و گاهی ناکامل از خود و دیگران منجر شود.
[1] گروه موسیقی «Pink Floyd» که در سال 1344/1965 در شهر کمبریج انگلستان تشکیل شد و به خاطر موسیقی تجربی، اشعار فلسفی و اجراهای زنده حماسی شناخته شدهاند.
[2] گروه موسیقی سبک هِوی مِتال «Metallica» در سال 1360/1981 در شهر لس آنجلس آمریکا تشکیل شد و به خاطر ریتم و سرعت بالا، ریفهای سنگین گیتار و اشعار اغلب تاریکشان مشهور شدهاند.
[3] «Michael Jackson» خواننده، ترانهسرا و رقصنده آمریکایی که به «پادشاه پاپ» معروف بود و به خاطر حرکات موزون بدیع، آوازهای رسا و ترانههای پرفروشش شناخته شده بود. وی در سال 1388/2009 در سن 50 سالگی درگذشت.
[4] «Arnold Schwarzenegger» بازیگر، بدنساز، تاجر و سیاستمدار اتریشی-آمریکایی متولد سال 1326/1947 در اتریش است که به خاطر نقشآفرینی در فیلمهای سینمایی اکشن مانند «ترمیناتور» و «فرار از نیویورک» مشهور است.