یکی دیگر از مفاهیم و منابع مهم هویتساز برای نوجوان، گروههای مرجع[1] است. گروه مرجع یک گروه اجتماعی است که نوجوان از آن به عنوان ملاکی برای ارزیابی و داوری دربارهی خودش استفاده میکند. این گروهها چارچوبی برای درک و درونیسازی هنجارهای اجتماعی، ارزشها و رفتارها فراهم میآورند و منبعی الهامبخش برای نحوه درک نوجوانان از خودشان و انتظارات و توقعات مطلوب هستند. نوجوانان اغلب خود را با این گروهها مقایسه میکنند و ممکن است رفتار، باورها و نگرشهای خود را برای هماهنگی با آنچه که به عنوان مطلوب یا قابل قبول در نظر این گروهها تلقی میکنند، تنظیم کنند.
اگر چه اولین و مهمترین گروه مرجع فرد، خانواده است اما در جریان رشد، خویشاوندان، همسالان، دوستان، معلمان و مربیان نیز به گروههای مرجع تبدیل میشوند که به آنها گروههای مرجع اولیه گفته میشود. ویژگی مشترک این دسته ارتباط مستقیم، پیوسته و عاطفی کودک و نوجوان با آنهاست. در ادامه زندگی گروههای مرجع ثانویه مانند گروههای دینی، محلی، مشاغل مختلف، چهرهها و الگوهای تاریخی، فرهنگی، ملی و رسانهای نیز در زمرهی گروههای مرجع احتمالی نوجوانان قرار میگیرند.
صنعت سرگرمی موجب ظهور گروه مرجع جدیدی با عنوان «ستارهها» شده است. ستارهها[2] و اَبَر ستارهها[3] به خاطر تواناییهای برجستهشان در عرصههایی نظیر تئاتر، سینما، موسیقی یا ورزش مورد توجه قرار گرفته و به الگوهای دوستداشتنی و قابل تقلید تبدیل شدهاند. البته، الگوبرداری نوجوانان از مهارتها و توانمندیهای خاص این گروه میتواند مثبت باشد، اما اشکال زمانی آغاز میشود که شهرت رسانهای ستارهها این توهم را ایجاد کند که میتوان در تمام جوانب زندگی، از این الگوهای مرجع پیروی کرد. رسانههای چاپی و برنامههای تلویزیونی، با تمرکز بر زندگی خصوصی و حواشی ستارهها، این موضوع را تشدید میکنند و توجه نوجوانان به این گروه را دوچندان میسازند.
در کنار ستارهها، قهرمانها و ابرقهرمانها نیز به شخصیتهای اثرگذار بر هویت نوجوانان بدل شدهاند. عمدهی این قهرمانها که در فضای سینما، انیمیشن و بازیهای رایانهای بازنمایی میشوند نسبتی با زندگی واقعی ندارند؛ اعمال و رفتارهایشان اغراق شده و فراواقعی است؛ فردگرایانه و یکتنه و یکشبه مشکلات را حل میکنند و در حل مسائل بیش از اینکه از تفکر و اندیشه کمک بگیرند بر اساس قدرت بدنی یا فناوریهای علمی-تخیلی عمل میکنند. البته پژوهشها نشان میدهد با افزایش سن نوجوانان میزان تاثیرپذیری و تقلید از این قهرمانان خیالی کاهش مییابد و تنها باید مراقب بود نوجوان در تلهی «ضبط هویت» نسبت به قهرمانان مورد علاقهاش نیافتد.
با پیشرفتهای رسانهای و علیالخصوص فضای مجازی، سلبریتیها[4] نیز به میدان هویتیابی نوجوان پا گذاشتهاند. سلبریتیها، چهرههایی هستند که شهرتشان الزاماً نه بر پایه توانمندیهای خاص، بلکه به خاطر حضور مداومشان در رسانهها بناشده است. در اینجا، اصالت و اولویت با دیدپذیری رسانهای است و نه لزوماً بر شایستگیها. برنامههای واقعگرای تلویزیونی[5]، مسابقات استعدادیابی و شبکههای اجتماعی به هر فردی با هر زمینهی اجتماعی و اقتصادی فرصت داده تا خود را در شبکههای اجتماعی به نمایش بگذارد و با شهرت دستیابد.
«کریس روجک»[6] در کتاب «سلبریتی» (۱۳۸۳/2004) تلاش کرده تا انواع سلبریتیها را با توجه به زمینههای شکلگیری شهرتشان دستهبندی نماید:
او اولین نوع سلبریتی را «سلبریتی انتسابی[7]» مینامد که به شکل نسبی و خانوادگی به دست میآید. سلبریتیهای انتسابی به علت شهرت خانوادگیشان موردتوجه عموم مردم قرار میگیرند. اعضای خاندان سلطنتی انگلستان، یا فرزندان ترامپ معروفترین نمونههای جهانی این دسته از سلبریتیها هستند. در کشور ما نیز چندسالی است که وابستگان برخی مسئولین و سیاستمداران از همین راه به شهرت رسانهای دستیافتهاند.
اما عموم سلبریتیهای شناخته شده در دسته دوم، یعنی «سلبریتیهای اکتسابی[8]» قرار میگیرند. آنها کسانی هستند که به خاطر توانمندیها یا دستاوردهای خاصی که کسب کردهاند در معرض دید مخاطبان قرار گرفته و مشهور میشوند.
البته دستاوردهای سلبریتیهای اکتسابی هم باید بهگونهای باشد که امکان «بصریسازی» و «جذابیت» کافی برای پرداختن در رسانهها را داشته باشد. به همین علت چهرههای مرتبط با صنعت سرگرمی امکان بیشتری برای قرار گرفتن در این دسته را دارند. بااینحال، طیف بسیار وسیعی از قهرمانان ورزشی، خوانندهها، ستارههای تلویزیونی و سینمایی تا دانشمندان، سیاستمداران و چهرههای نظامی در این گروه جای میگیرند.
اندی وارهول ، کارگردان و عکاس آمریکایی در دهه 70 میلادی گفته بود «در آینده، هر کس میتواند برای ۱۵ دقیقه مشهور باشد!» اکنون به نظر میرسد آینده ی مدنظر اندی وارهول مدت هاست فرارسیده و رسانههای جدید برای هر کاربر فرصت بالقوهی «شهرت 15 دقیقهای» را فراهم آورده اند.
با تکیه بر همین فرصت، سومین دسته از سلبریتیها «سلبریتیهای منتسب»[9] یا «سلتوئید»[10] هستند. این افراد در کوتاه مدت توجهات عمومی را جلب کرده و به شهرتی موقتی و گذرا دست مییابند. شهرتی که نه برآمده از دستاوردهای خاص یا نسبت خانوادگی بلکه صرفاً «شهرت برای شهرت» است و میتواند علل مختلفی داشته باشد: حضور در یک شوی تلویزیونی پرطرفدار، انجام یک رفتار دوراز عرف یا غیرقانونی، نوع بیان و انجام رفتار طنزآمیز یا هر گفتار و رفتاری که بتواند توجهات عمومی را ولو برای مدتی کوتاه به خود جلب نماید.
تنها چندسال پس از این دسته بندی و با گسترش رسانههای اجتماعی تصویر محور – به خصوص یوتیوب و اینستاگرام – پژوهشگران فرهنگ شهرت، گروه جدیدی از آوازه جویان را شناسایی کردند که به آنها «میکروسلبریتی» گفته میشود. این دستهی جدید که اشتراکاتی هم با سلتوئیدها دارند بدون آن که لزوماً بر دستاورد یا فضیلت خاصی تکیه کنند، با اختصاص زمان و وسواس زیاد برای شکل دادن به پروفایل شبکههای اجتماعی خود و تسلط بر تکنیکهای تولید محتوا در این فضا، به منزلتی مشابه سلبریتیها اما محدود دست پیدا میکنند. کمدینهای اینستاگرامی، مدلهای تبلیغاتی و مانکنهای لوازم آرایشی نمونههای مشهود میکروسلبریتیها هستند که فعالیتهای مجازی و حواشی پیرامونشان گهگاه مخاطبانی غیر از دنبالکنندگان همیشگیشان را نیز درگیر میکند. به نظر میرسد آن دسته از کسانی که «شاخهای مجازی» مینامیم و با ویدئوهای جنجالی، تظاهر به مصرف و تجمل یا رفتارهای خارج از قاعده و خلاف جریان جلب توجه میکنند نیز ذیل همین گروه قرار میگیرند.
در سالهای اخیر و به خصوص تحت تأثیر فضای رسانهایِ کرهجنوبی که با نام موج کرهای هالیو شناخته میشود اصطلاح «آیدل»[11] نیز به فرهنگ لغات شهرت افزوده شده است. آیدلها با رابطه صمیمی و وفادارانه با هواداران شناخته می شوند و بر خلاف سلبریتیها که توجه رسانهها و هواداران را عمدتاً با زندگی روزمره و همراه با اشتباهات و مشکلات و حواشیشان به خود جلب میکنند؛ آیدلها بازنمایی بینقص و کمالگرایانهای از خود در رسانهها دارند که بشدت توسط کمپانیها و مشاوران رسانهای کنترل و پالایش میشود. تصویر رسانهای آیدلها برای طرفدارانشان چنان مجذوبکننده و فریبنده است که احتمال رفتارهای افراطگونه در هواداری و حرکت به سمت تقدیس سلبریتی[12] را دوچندان میکند.
پژوهشها نشان میدهد که مسئلههای مهمی در نسبت بین فرهنگ شهرت و هویتیابی نوجوان شکل میگیرد:
- بیشترین اثر سلبریتیها در الگوها و انتخابهای سبک زندگی و مصرفگرایی است که نسبت مستقیمی با امکان «نمایش» و «به اشتراک گذاری» توسط دنبالکنندگان دارد. کمترین تأثیر سلبریتیها نیز در حوزه اعتقادی و سیاسی مشاهده شده است. نظرات و توصیههای ایدئولوژیک سلبریتیها عمدتاً نه تنها مورد استقبال هواداران قرار نمیگیرد؛ بلکه در مواردی مایه اعتراض و عکسالعمل منفی می شود.
- نوجوان برای دستیابی به «شهرت اکتسابی» مسیری سخت و پرپیچ و خم پیش روی خویش میبیند. در طرف مقابل الگوریتمهای رسانهای او را به سمت میکروسلبریتی شدن و شهرت برای شهرت هل میدهند.
- در فرهنگ سلبریتیزه شده، شهرت به عنوان یک ارزش ذاتی ترویج میشود، به طوری که نوجوانان تصور میکنند هویت آنها به میزان شهرت و محبوبیتشان وابسته است: گویی اگر فالوور و هوادار نداشته باشی اصلا وجود خارجی نداری!
- زندگی بسیاری از سلبریتیها با رسوایی و بیقانونی و ناهنجاریهای اخلاقی درهم آمیخته است. اگرچه هواداران مورد مطالعه در پژوهشها، در قضاوت نسبت به اینگونه رفتارهای سلبریتیها منتقدانه عمل کردهاند اما به طور کلی بیشتر از سایر همسن و سالهایشان در معرض تقلید از رفتارهای اشتباه هستند. در طرف مقابل طرفداران آیدلها کمتر با نگاه منتقدانه به چهرههای مورد علاقه خود توجه میکنند و البته کمتر در معرض الگوبرداریهای غلط نیز قرار میگیرند.
- از میان گونههای مختلف چهرههای رسانهای، آیدلها میتوانند بیشترین تاثیر را در وقفه هویتی داشته باشند و موجب شوند نوجوان خود را مجذوب و ذوب شده در آیدلهای مورد علاقهاش تصویر کند و هویت خود را جز در نسبت با آنها تعریف نکند.
[1] Reference Groups
[2] Stars
[3] Super Stars
[4] Celebrity
[5] TV Reality Shows
[6] Chris Rojek
[7]Ascribed Celebrities
[8]Achieved Celebrities
[9] Attributed Celebrities
[10] Celetoids
[11] Idol
[12] «Celebrity Worship» سندرم تقدیس سلبریتی به عنوان یک اختلال وسواسی اعتیاد آور توصیف شدهاست که در آن فرد بیش از حد درگیر و علاقهمند به جزئیات زندگی شخصی و کاری یک شخص مشهور میشود.