در کلیساهای قدیمی محلی وجود داشته به نام پولپیتوم (Pulpitum)؛ جایی بلند که کشیش بر روی آن میایستاده تا بهتر دیده شود و صدایش بهتر به گوش مخاطبان برسد. واژه «پِلَتفُرم»[1] یا به فارسی «سکو» هم احتمالا از همین ریشه آمده است.
اصلیترین کاربرد سکو در محیطهای اجتماعی دنیای حقیقی، سازماندهی به جمع و گرد هم آوردن اجزای پراکنده حول یک نقطه است. مثلاً:
-
- در [پلتفرم] مدرسه، جمعی از دانشآموزان دور هم جمع شده و محتوای درسی را فرا میگیرند.
- در [پلتفرم] مسجد، نمازگزاران از نقاط مختلف گرد هم میآیند و به سخنرانی گوش میدهند.
- [پلتفرم] مجلس ختم که در آن جمع شرکتکنندگان به صاحبان عزا پیام تسلیت میدهند.
- [پلتفرم] ورزشگاه که تماشاگران به صورت جمعی محتوای مسابقه را تماشا کرده و به صورت جمعی پیامی را در قالب شعار تولید میکنند.
در اوایل دهه 90 میلادی/70 شمسی، «وب» به مثابه یک کتابخانه عظیم از اطلاعات بر بستر شبکه اینترنت به وجود آمد. کتابخانهای که سایتها در حکم کتابهای آن بودند و با وارد کردن نشانی یک سایت به صورت www. در مرورگر، به محتوای آن دسترسی ایجاد میشد.
اما یک ایراد بزرگ وجود داشت: در آن زمان کتابهای کتابخانه بزرگِ وب، نامرتب و پراکنده بود و هیچ تمهیدی برای دستهبندی یا فهرستبندی آنها نشده بود. برای این منظور بود که «سکوها» (پلتفرمها) اینترنتی با هدف گرد هم آوردن این اجزای پراکنده شکل گرفتند.
در واقع تقریباً مشابه آنچه در سکوهای محیط حقیقی وجود دارد، در پلتفرمهای حوزه فاوا نیز رخ میدهد. پلتفرم اجزای مختلف را گرد هم جمع میکنند تا بیشتر توسط مخاطبان و مشتریان دیده شوند و بهتر پیام (یا محتوا یا خدمت یا محصول) خود را به آنان برسانند. مثلاً:
- [پلتفرم] موتور جستجوی گوگل، سایتهای پراکنده در وب را متناسب با جستجوی کاربر گرد هم میآورد.
- [پلتفرم] نرمافزار «آپ»، خدمات گوناگون مالی را کنار هم جمع کرده است.
- [پلتفرم] فروشگاه نرمافزاری «کافه بازار»، برنامکهای موبایلی در موضوعات مختلف را دستهبندی و ارائه میکند.
در واقع پلتفرم به واسطه همین ترفند سادهی کنار هم قرار دادن اجزای پراکنده، دو جذابیت برای خود ایجاد میکند که مخاطبان را جذب میکند: اول، کاهش هزینه و دوم، سهولت دسترسی به خدمات. (برای مثال پلتفرم «دیجیکالا» با کنار هم آوردن محصولات و تولیدکنندگان مختلف، برای کاربران این مزیت را ایجاد کرده که دیگر لازم نباشد ساعتها در میان فروشگاهها و سایتهای خرید پراکنده به دنبال محصولی باشند)
در سمت دیگر، با جمع شدن مخاطبان حول پلتفرم، ارائهکنندگان محتوا و محصول نیز بیش از پیش برای بیشتر دیده شدن تشویق به حضور در بستر پلتفرم میشوند. (وقتی شمار زیادی از علاقهمند به استفاده از پلتفرم گوگل برای جستجو شدند، حالا همه سایتها بر سر قرار گرفتن در صفحه اول آن با هم رقابت کرده و هزینه میکنند)
به این ترتیب مخاطب و تولیدکننده در تله پلتفرم گیر میکنند و «اقتصاد پلتفرم» رقم میخورد.
اما در تعریف پلتفرم سه نکته مهم وجود دارد:
- پلتفرم یک «کسبوکار» است؛ یعنی قربة الی الله تشکیل نشده و از کنار هم قرار دادن اجزا، حتما دارد سود (مادی یا غیرمادی) میکند.
- پلتفرمها از طریق ایجاد تعامل[2] ارزش آفرینی میکنند؛ تعامل میان تولیدکنندگان محصول، خدمت یا محتوا و مصرف کنندگان آن
- پلتفرم آغازگر تعامل میان تولیدکننده و مصرفکننده و همچنین قانونگذار چگونگی ادامه آن است؛ یعنی بخشی مهمی از نقش پلتفرم، ایجاد زیرساخت برای شکلگیری تعاملها و نیز تعیین قواعد و بایدها و نبایدهای حاکم بر این تعاملهاست.
برای مثال بر اساس این سه نکته، پلتفرم موتور جستجوی گوگل یک کسبوکار است که علیرغم ظاهر رایگان خود، از گرد هم آوردن سایتها و کاربران کنار هم و ایجاد تعامل میان آنها، قطعاً به طریقی (مثلاً دادهکاوی) سود کسب میکند. ضمن اینکه قواعد تعامل میان سایتها و کاربران (مثلاً اینکه چه محتوا و سایتهایی نمایش داده شوند/نشوند یا کاربران چه کشورهایی به خدمات دسترسی داشته/نداشته باشند) نیز توسط این شرکت تعیین میشود.
این موضوع که درباره تمام پلتفرمهای فضای مجازی (فیسبوک، توییتر، ویراستی، یوتیوب، آپارات، تلگرام، بله و …) صادق است، تحت عنوان مفهوم «حکمرانی پلتفرم» شناخته میشود. با درک این مفهوم، تصور پلتفرم آزاد و بیطرف، در عمل امری غیرممکن و شعاری مینماید.
[1] Platform
[2] Interaction