رسانه، به عنوان ظرف رساننده پیام، در آغاز یا یک طرفه بود (مثل کتاب) یا دو یا چند نفره بود (مثل نامه). اما در هیچ کدام از آنها امکان 1) ارتباط با جمع نامحدود و 2) تعامل لحظهای با مخاطبان وجود نداشت. با اختراع دستگاه چاپ در حدود سال 820 ش./1440 م. و ظهور رسانههای ارتباط جمعی نظیر روزنامهها (قرن 17 میلادی/10 شمسی) سال و تلویزیون (سال 1307/1928) چالش اول حل شد و امکان برقراری ارتباط سریع و آسان با جمع چند میلیونی از مردم فراهم شد. اما همچنان راهی وجود نداشت که به وسیله آن مخاطبان بتوانند در لحظه واکنش خود را ابراز کنند یا در تولید پیام شریک باشند.
حتی وب نیز در آغاز صرفاً جنبه کتابخانهای داشت و در حکم انباری از محتوا با دسترسی آسان و ارزان بود. از اینرو در دسته رسانههای انبوه و ارتباط جمعی قرار میگرفت.
با اینوجود، ظهور وب 2.0 (از سال 1380/2000 به بعد) و تعاملی شدن وب فضا را قدری تغییر داد. به گونهای به مرور شاهد پدید آمدن رسانههایی بودیم که در آنها پیام نه به صورت یک طرفه و تکصدایی (مونولوگ) که به صورت مشارکتی و همراه با تعامل کاربران از طریق نظر (کامنت) یا واکنش (لایک) همراه بود. به این صورت پدیده «رسانهی اجتماعی» شروع به شکل گرفتن کرد.
اما در کنار این، پدید آمدن مفهوم پلتفرم اینترنتی به عنوان ابزاری برای گرد هم آوردن اجزای پراکنده از هم و ایجاد تعامل میان آنها، این ایده را به وجود آورد که «اگر میشود محتوای پراکنده را روی سکو گردآوری کرد، چرا نتوان آدمهای پراکنده را دور هم جمع کرد؟»
اینجا بود که ایده «پلتفرمهای رسانه اجتماعی» به وجود امد. سکوهایی که تعامل و ارتباط بین انسانها را تسهیل و برقرار میکنند؛ مثل «اینستاگرام»، «توییتر»، «تلگرام»، «ایتا»، «بله»، «روبیکا»، «لینکدین»، «اسکایروم» و …
نکته حائز اهمیت آن است که «رسانههای اجتماعی»[1] با «شبکههای اجتماعی»[2] تفاوت دارند. رسانه بستر انتقال پیام میان افراد است و گونه اجتماعی آن، این گردش پیام را در ابعاد گسترده و به صورت بیزمان و بیمکان ممکن میکند. این در حالی است که کاربرد اصلی شبکههای اجتماعی (به عنوان یکی از اقسام رسانههای اجتماعی) شبکهسازی میان کاربران است، نه به گردش در آوردن محتوا و پیام.
عموم کاربران فضای مجازی دو اشتباه در استفاده از فضای مجازی دارند:
- اول: فعالیت در اینترنت را مساوی با تولید و مصرف محتوا در سکوهای اجتماعی (تلگرام، توییتر، واتساپ، بله، ایتا و …) میدانند.
- دوم: همه فعالیتهای سایبری خود را در یک نوع سکو دنبال میکنند. یعنی کاربریهای مختلف اعم از پیامرسانی، ذخیرهسازی اطلاعات و یا نشر محتواهای گوناگون را در یک سکو اینترنتی که لزوما برای آن کار ساخته نشده است، دنبال میکنند.
این درحالیست که هر رسانه اجتماعی کاربری به خصوص خود را دارد. هر سکو با هدف خاصی توسعه مییابد تا بتواند نیاز مشخصی را حل کند. درست همانطور که در دنیای حقیقی، هر مکان کارکرد و آداب خاص خود را دارد، باید دانست که هر سکوی سایبری را نیز بهر کاری ساختهاند
از اینرو برای کاربری مسئولانه از رسانههای اجتماعی و بهرهگیری حداکثری از فرصتها.و پیشگیری از تهدیدات این فناوری، آشنایی با گونههای مختلف رسانههای اجتماعی ضروری به نظر میرسد.
به طور کلی تقسیمبندیهای مختلفی میتوان برای رسانههای اجتماعی ارائه کرد اما دستهبندی آنها مبتنی بر کاربردشان، کاری است که آقای «فرد کاوازا»[3]، پژوهشگر فرانسوی حوزه سایبر و فعال برندینگ شرکتها در بستر اینترنت، به صورت سالانه از 1386/2007 تاکنون انجام میدهد و هر سال در بلاگ شخصی خود آنرا تحت عنوان «چشمانداز رسانههای اجتماعی»[4] منتشر میکند.
مرور سریع روی دستهبندیهای متمادی در طی این سالها، به خوبی نشان میدهد که همگام با تحولات رسانههای اجتماعی، این تقسیم نیز تغییرات زیادی کرده و تقسیمبندی 10 دستهای سال 1386/2007، ابتدا به هفت و شش قسمت در 1390/2011 و 1391/2012 و بعد به چهار دسته در 1392/2013 کاهش یافت و از 2016 تاکنون «6+1»[5] قسمتی شده است:
- رسانههای اجتماعی انتشارمحور[6]
- رسانههای اجتماعی اشتراکگذاری[7]
- رسانههای اجتماعی پیامرسان[8]
- رسانههای اجتماعی بحث و گفتگو[9]
- رسانههای اجتماعی همکاری مجازی[10]
- رسانههای اجتماعی شبکهسازی[11]
انتشار محتوا و استفاده کتابخانهای از اینترنت از همان وب 1.0 اصلیترین کاربری آن بوده است؛ جایی که صاحب سایت محتوایی را منتشر میکرد و دیگران فقط خواننده آن محتوا بودند.
در وب 2.0 اما ورق برگشت و تولید و انتشار محتوای متنی برای عموم سهولت پیدا کرد. کلید این اتفاق رواج یافتن «وبلاگ»[13] بود. سرویسهای ارائهدهنده خدمات ساخت وبلاگ این امکان را به عموم کاربران میدهند که بهدور از زحمات مرسوم ساخت سایت (خرید سرور، خرید دامنه، کدنویسی، حفظ امنیت و …) به صورت رایگان صفحهای شخصی با دامنه اینترنتی اختصاصی در فضای وب داشته باشند، ظاهر آنرا با قالب دلخواه خود طراحی کنند و محتوای تخصصی خود را در آن منتشر کنند.
مزیت مهم وبلاگها این است که – برخلاف پیامرسانها و شبکههای اجتماعی – وبلاگ ذیل لایه سطحی[14] و عمومی وب طبقهبندی میشوند و از اینرو موتورهای جستجو مثل گوگل، محتوای وبلاگها را ثبت (ایندکس) کرده و در صفحه نتایج جستجوی خود به دیگر کاربران نمایش میدهند.[15]
لذا معمولاً به پژوهشگران، معلمان، دانشجویان و همه اشخاصی که صاحب یا جویای اندیشهای هستند و میخواهند آنرا به صورت ارزان، مدوّن و منسجم در بستر وب عرضه یا دنبال کنند توصیه میشود که به جای صفحه شبکه اجتماعی و کانال پیامرسان از وبلاگ یا سایت شخصی استفاده کنند. انباشت تدریجی محتوا و اندیشه در وبلاگ، علاوهبر افزایش کیفیت محتوا و غنای وب فارسی، به مرور فرد صاحب وبلاگ را به عنوان متخصصی در آن زمینه مطرح میکند.
وبلاگنویسی در ایران از اوایل دهه هشتاد آغاز شد. این موضوع خصوصاً با آغاز بکار سرویسهای ایرانی وبلاگنویسی مثل «پرشینبلاگ» (۱۳۸۱) و «بلاگفا» (1383)، به اوج خود رسید. بطوریکه در میانه دهه 80، تعداد وبلاگهای فارسی به بیش از 700 هزار عدد رسید[16] و زبان فارسی جزو پنج زبان با بیشترین محتوا در اینترنت شد.[17]
اما از اواسط دهه 90 با گسترش پیامرسانها و شبکههای اجتماعی، تولید محتوای اینترنتی در بستر وبلاگ رو به افول گذاشت. با اینوجود سرویسهای فعالی نظیر «بلاگ نقطه آیآر»[18] و «ویرگول»[19] همچنان در این زمینه مورد اقبال کاربران تخصصی هستند.
یکی از سرویسهای شبیه به وبلاگنویسی، پلتفرمهای «میکروبلاگ» یا وبلاگنویسی کوچک است که در آن محتوا به صورت متنهای کوتاه و مختصر منتشر میشود. با توجه به کم شدن حوصله مخاطبان تحت تاثیر شبکههای اجتماعی، این پلتفرمها با قرار دادن محدودیتهایی در تعداد حرف و کلمه، نویسندگان را وادار میکنند تا پیامهای خود را سریع و کوتاه در فضای مجازی به اشتراک بگذارند و از این طریق تعامل مخاطبان با پیام بیشتر شود. البته در پلتفرمهای میکروبلاگ، مشکل ثبت شدن در موتورهای جستجو و دستهبندی و طبقهبندی محتوا عموماً پابرجاست و قابلیت وبلاگ را ندارد.
«ایکس» (یا توییتر سابق) و «ویراستی»[20] از جمله اینگونه پلتفرمها محسوب میشوند.
خیلی از افراد وقتی میخواهند از یک عکس یا فیلم یا سند متنی نسخه پشتیبان برای خود تهیه کنند یا آنرا برای استفاده دیگران به اشتراک بگذارند، در پیامرسانهایی مثل تلگرام، ایتا و بله بارگذاری (آپلود) و بازارسال (فوروارد) میکنند. البته در این روش معمولاً چالشهایی هم وجود دارد: سندی با حجم بیش از یک مقدار مشخص نمیتوان بارگذاری کرد، قابلیت دستهبندی ندارد و احتمالاً به مرور سند مورد نظر میان انبوه سندهای شخصی دیگر گم میشود، ممکن است با گذشت زمان سند از سرورهای پیامرسان حذف و دسترسی به آن از بین برود، مخاطبان از بیرون پیامرسان به سند مذکور دسترسی ندارند و عملاً محتوای به اشتراک گذاشته شده در پیامرسان دفن میشود یا اینکه ممکن است سند برای اشخاص دیگر بازارسال و بدون رضایت صاحب آن دریافت (دانلود) شود و …
برای حل این مشکلات است که رسانههای اجتماعی اشتراکگذاری توسعه یافتهاند:
- محدودیت حجم کمتری برای بارگذاری دارند،
- میتوان سندها را دستهبندی و برچسبگذاری کرد و برای استفاده از آنها سیر مشخص کرد،
- اشتراکگذاری سند به سادگی از طریق پیوند (لینک) شدنیست و مخاطبان میتوانند با هر وسیله متصل به اینترنتی به آن دسترسی پیدا کنند،
- میتوان نمایش و سطح دسترسی به سند را برای هر کاربر مشخص و محدود کرد،
- امکان درج توضیحات برای هر سند وجود دارد و چون این توضیحات در موتورهای جستجو نظیر گوگل ثبت میشوند از طریق جستجوی کاربران نیز مخاطب کسب کرد.
البته این گونه رسانههای اجتماعی معمولاً روی یک قالب رسانهای (صوت، تصویر، ویدیو و …) تمرکز میکنند. برای مثال:
البته با توجه خطر همیشگی هک و نشت اطلاعاتی پلتفرمهای اینترنتی، باید در قرار دادن اسناد شخصی روی هر نوع رسانه اجتماعی (اعم از اشتراکگذاری و غیره) دقت داشت و از قرار دادن تصاویر، ویدیوها، صوتها و اسنادی که در صورت انتشار عمومی میتواند عواقب سنگین حثیثتی یا شغلی برای فرد ایجاد کند خودداری کرد.
پیامرسانها احتمالاً پراستفاده و متداولترین گونه رسانه اجتماعی در ایران هستند. چراکه در اوایل دهه 90 شمسی، همزمانی عمومی شدن تلفنهای همراه هوشمند، گسترش اینترنت و ظهور پیامرسانهایی مثل وایبر در ایران، باعث شد بسیاری از ایرانیان استفاده از اینترنت را معادل استفاده از پیامرسان بدانند. به تأسی از والدین و مربیان، دانشآموزان دهه هشتادی و نودی هم نخستین مواجههشان با اینترنت را در استفاده از پیامرسان تجربه کردند و حالا هم همه نیازهای خود را در آن جستجو و رفع میکنند.
این اشتباه در حالی رخ میدهد که ایده اصلی توسعه پیامرسانها، تبدیل شدن آنها به جایگزینی رایگان برای سرویس پیامک مخابراتی بوده است. با در نظر گرفتن این ایده اصلی، سرویسهای پیامرسان را باید فقط در حکم یک سیمکارت با امکانات اندکی توسعه یافته دانست، نه بیشتر![21] و اینکه بسیاری از افراد توقع دارند بتوانند روی پیامرسان سندهای حجیم بارگذاری کنند یا آنها را بستری برای انتشار اندیشه و کسب علم قرار دهند یا بر از طریق آن آموزش ارائه کنند، ناشی از همان کجفهمیست که پیشتر ذکر شد.
در عوض کاربری این گونه رسانه اجتماعی، امتداد روابط حضوری افراد با یکدگیر در فضای مجازی و ایجاد امکان ارتباط چندرسانهای میان آنهاست. البته که پیامرسانها نگاشتی از ارتباط مجازی هستند و ازاینرو رعایت ضوابط اخلاقی و تربیتی ارتباط حضوری در این فضا نیز ضروری است؛ آداب سلام کردن، احترام به بزرگترها، پیام ندادن در ساعات غیرمتعارف، احتیاط در ارتباط با نامحرم و … برخی از این موارد اند.
دعواهای داخل «دایرکت اینستاگرام» یا سوال و درخواست در گروه شلوغ تلگرام یا درگیری لفظی در گفتگوی خصوصی (پیوی) چهره متداول و آشنایی از بحثهای سیاسی اجتماعی مذهبی تیبینی عموم افراد با دوستان و اطرافیانشان است. اما در دنیا برای این کار به جای وقت تلف کردن در پیامرسانها، از رسانههای اجتماعی اختصاصی بحث و گفتگو استفاده میکنند. چراکه:
- اولاً دارای قابلیت دستهبندی موضوعات و مدون و منسجم کردن پاسخها و گفتگوهاست و جلوی شلختگی بحث را میگیرد.
- ثانیاً افراد متخصص در آنها حضور دارند و پاسخ سوالات را دقیق و اصولی ارائه میکنند.
- ثالثاً در وب باز[22] ثبت شده و اگر کسی بحث یا سوال مشابهی داشت از طریق موتورهای جستجو آنرا پیدا میکند.
قالب اینگونه پلتفرمها اغلب یا به صورت «تالارهای گفتگو»[23] است که در آنها یک کاربر «موضوع» را آغاز کرده و سایر کاربران ذیل آن شروع به گفتگو و ارسال پست میکنند، یا به صورت سکوهای «پرسشوپاسخ»[24] است که در آن کاربر سوال خود را در دستهبندی مربوطه طرح میکند و سایر کاربران زیر آن شروع به ارسال پاسخ یا رد و تایید پاسخ سایرین میکنند تا از این طریق کاملترین پاسخ مشخص شود.
نمونههای خارجی این نوع از رسانههای اجتماعی بسیار متنوع است. برای مثال «ردیت» پلتفرم تخصصی گفتگو درباره اخبار در آمریکاست. همچنین «کورا» و «استک اکسچنج» رسانههای اجتماعی اختصاصی برای پرسشوپاسخ عمومی کاربران در موضوعات گوناگوناند که ضمن دستهبندی پرسشها و رتبهبندی پاسخها، براساس کیفیت سوال و جواب به کاربران اعتبار اهدا میکنند. در کنار اینها سایتهایی مثل «اِستَک اُوِرفلو» و «اکسپرت اکستچنج» به عنوان مراجع رفع اشکال برنامهنویسان و متخصصان فناوری اطلاعات و ارتباطات شناخته میشوند.
متأسفانه در این زمینه، نمونههای ایرانی فراگیر و فعال کمتری وجود دارد اما اجمالاً برخی از انواع تالارهای گفتگو در زمینههای تخصصی وجود دارند:
اولین کاری که افراد بعد از تصمیم به راهاندازی کسبوکار یا تقسیمکار برای برگزاری مراسم یا هماهنگی اجرای یک طرح یا همکاری در آمادهسازی یک ارائه انجام میدهند، زدن گروه در پیامرسان است و … و این یعنی آغازی بر مشکلات! احتمالاً دستور و صورت جلسات میان انبوه پیامها گم شده و در نتیجه توسط همه اعضاء خوانده نمیشود، تقسیم و شرح وظایف جلوی چشم قرار ندارد و افراد تکلیفی که به عهده دارند را فراموش میکنند و در آن سمت مدیر هم نمیتواند رصد کند که هر کاری در چه مرحلهای قرار دارد.
مشابه همین اتفاقات برای آموزش مجازی در بستر «شاد» هم رخ میدهد: گم شدن پیام تکالیف جلسه بعد در انبوه پیامهای بچهها، شکلگیری بحثهای بیربط به کلاس در گروه، دشواری دسترسی به سند (فایل) تمرین بچهها که در گفتگوی خصوصی میفرستادند، نداشتن قابلیت اتصال صوت و تصویر دانشآموزان در زمان کلاس مجازی و دهها مشکل دیگر.
و همه مشکلاتی که در دو بند بالا درباره دو مصداق تقسیم کار شغلی و آموزش مجازی ذکر شد ناشی از یک خطاست: پلتفرمهای مورد استفاده پیامرسان (= سیمکارت) هستند، در حالی که آنچه مورد نیاز است یک رسانه اجتماعی همکاری مجازیست. در این نوع رسانهها میتوان برای هر عضو شرح وظایف و دسترسی اختصاصی تعریف کرد، وضعیت کارهای تقسیم شده را رصد کرد، سوابق فرد را بایگانی (آرشیو) نمود و …
در نهایت متفاوتترین گونة رسانههای اجتماعی: رسانههای شبکهسازی یا همان «شبکههای اجتماعی». حیث تفاوت این دسته با سایر دستهها در یک نکته ظریف نهفته است: در «رسانههای اجتماعی انتشارمحور» تولید و نشر محتوا مهم بود. در «رسانههای اجتماعی اشتراکگذاری»، اسناد دیجیتال به اشتراکگذاشته شده محور اتصال آدمها بود. در «پیامرسانها» انتقال پیام به دیگران انگیزه استفاده از آن است. در «رسانههای اجتماعی همکاری مجازی»، مدیریت و انجام پروژه موضوعیست که کاربران را دور هم جمع کرده است. اما در «شبکههای اجتماعی» انگیزه و حلقه وصل چیست؟ پاسخ ساده است: خودِ آدمها!
اگر از استفادههای متفرقه بگذریم، سازوکار اصلی این گونة رسانههای اجتماعی، نظیر «اینستاگرام» و «روبینو» (شبکهسازی سبک زندگی)، «فیسبوک» (شبکهسازی عقاید و اندیشهها)، «لینکدین» (شبکهسازی شغلی) و «همدم» (شبکهسازی ازدواج)، طوری طراحی شده است که هر یک از کاربران باید «خود» را معرفی و عرضه کنند تا از این طریق بتوانند با افرادی که اشتراکی با آنها دارند شبکه تشکیل دهند.
از اینرو محتوای محوری این نوع رسانهها، نمایش سلیقه است؛ «جملهای از آخرین کتابی که خواندم»، «تصویری از لباسی که امروز پوشیدم»، «نظری درباره فیلمی که امروز دیدم»، «معرفی رستورانی که امروز در آن غذا خوردم»، «برشی از آهنگ/مداحی که گوش میکنم» و … . در واقع شبکههای اجتماعی، ویترینی از آدمها هستند؛ با همه زرق و برق و البته عوامفریبیهای ویترین مغازهها، تا رهگذران شبکه را جلب کند و داخل شوند و دنبالشان کنند.
از طرف دیگر، رسانههای اجتماعی شبکهسازی، بستری برای ایجاد ارتباطات جدید یا بازتولید شبکه ارتباطات و دوستیهای حقیقی در بستر مجازی است. اما علاوهبراین در این پلتفرمها، آدمها خودشان بهانه ارتباطاند و اصلاً الگوریتم اصلی آنها، بر مبنای سوگیری تاییدی (نمایش محتوای همراستا با نظر کاربر برای ایجاد حس خوب و نگهداشتن وی در پلتفرم) است. از اینرو همه تلاش پلتفرم این است که افکار و گرایشهای کاربر را شناسایی کند و وی را به سایر افراد مشابه متصل کند.
آنچه در این بین حائز توجه است اینست که طراحان الگورتیم شبکههای اجتماعی صرفاً کسب منافع مالی و نگهداشتن هر چه بیشتر کاربر در پلتفرم را دنبال میکنند و به هیچ عنوان ملاحظات بدیهی تربیتی و سلامت کاربری را در نظر ندارند. از اینرو استفاده از شبکههای اجتماعی نسبت به سایر گونههای رسانههای اجتماعی، ملاحظه، حساسیت و آموزش تربیتی دو چندانی را میطلبد.
[1] Social Media
[2] Social Networks
[3] Fred Cavazza
[4] Social Media Landscape
[5] دسته هفتم و فرعی که آقای کاوازا برای رسانههای اجتماعی قائل است، دستهای است که به خاطر میزان مخاطب و گستردگی خدمات به محصولات شرکت «متا» (Meta) اختصاص داده است.
[6] Publishing
[7] Sharing
[8] Messaging
[9] Discussing
[10] Collaborating
[11] Networking
[12] https://fredcavazza.net
[13] Weblog
[14] Surface Web
[15] در مقابل این، محتوای منتشر شده در کانال یک پیامرسان در گوگل ایندکس نمیشود.
[16] جهت مقایسه، تعداد سایتهای نقطهآیآر تا سال 1403 حدود 1.6 میلیون عدد است.
[17] https://vista.ir/m/a/5gw99/
[18] https://blog.ir
[19] https://virgool.io
[20] https://virasty.com
[21] علت محدودیتهایی نظیر پاک کردن دو طرفه پیام، نمایش شماره تماس همه افراد، محدودیت حجم بارگذاری و … در پیامرسان معروفی مثل «واتساپ» با در نظر گرفتن ایده «جایزگزین پیامک بودن این نرمافزارها» شفاف و روشن میشود.
[22] Open Source
[23] Forum
[24] Q&A
[25] Moodle
[26] https://www.erpx.ir
[27] https://mohit.online
[28] https://skyroom.online
[29] https://croom.ir
[30] https://fararoom.ir
[31] https://gharar.ir
[32] https://taskulu.com
[33] https://www.mizito.ir
[34] https://peygir.com
[35] https://balonet.net