کلاسی میان ابرها

متن زیر تجربهنگاری سرکارخانم معصومه ملکیان آموزگار منطقه ۱۸ تهران از اجرای یکی از درسنامههای ابریشهر میباشد که در دوره بیست و هشتم ماهنامه آموزش ابتدایی رشد منتشر شده است:
از مدت ها قبل، شايد زمانى كه هنوز مدت زيادى از ورود تلفن هاى همراه به ايران نمىگذشت، موضوع سلامت جسمانى افراد هنگام استفاده از وسايل ديجيتال، ذهن من را درگير كرده بود. من متوجه اثر نامطلوب اين وسايل بر دانش آموزان خودم مىشدم؛ اما كارى از دستم برنمىآمد. بيشتر بچهها مشكل گردن داشتند. مدام بر گردن خود دست مى گذاشتند و آن را ماساژ مى دادند. از طرفى چشم هاى بچهها بهطور معنادارى ضعيفتر از قبل شده بودند. همه اينها من را مجاب مىكرد زمانى را در كلاس به اين موضوع اختصاص بدهم؛ اما با توجه به اينكه مهارت و دانش خاصى در اين بحث نداشتم، ورود به موضوع برايم بسيار دشوار بود. بعد از آشنايى با سامانهى ابرىشهر و مرور درسنامههاى آن، درسنامهاى با همين عنوان را در ميان طرحهاى يادگيرى «دورهى ابتدايى» پيدا كردم. از آنجایی که دانش آموزانم در دورهى ابتدايى تحصيل مىكردند، توجه خود را روى درسنامهى اين دوره متمركز كردم.
در نگاه اول اما اجراى طرح درس «عقل سالم و بدنسالم» برايم دشوار مىآمد. حس مىكردم اين طرح درسها نياز به امكانات خاصى دارند و من در مدرسهاى معمولى فعاليت داشتم كه امكانات زیادى نداشت. اين موضوع باعث دلسردى من شد؛ اما امكان تلفیق این طرح درس با چند درس از كتابهاى رسمى آموزش و پرورش من را قانع كرد تا در خلال مباحث كتاب درسى، حداقل براى يك بار شانس خودم را امتحان كنم. با استفاده از دانشنامهى ابرىشهر و مرور كاربرگ و فيلم آموزشى، خود را آمادهى كلاس كردم. البته ناگفته نماند كه بعد از خواندن دانشنامه و مشاهدهى محتواى تكميلى، كمى دلم به اجراى در كلاس قرص شده بود. به هر حال طرح درس را در مدرسه اجرا كردم. برآيند اجرا واقعا مثبت بود. البته چالش هايى هم وجود داشت.
اين طرح درس شش قسمت داشت. بخش شروع خوب با اين عنوان آمده بود: «جلب توجه به اهميت سلامت جسم و روان». اگر بخواهم به طور دقيق و جزئى كلاس را بررسى كنم، به نظرم پيشنهاد دوم بخش شروع خوب چندان براى دانش آموزان جذاب نبود، چراكه مسئلهى اهميت سلامتى و لزوم توجه به آن تقريباً براى بچهها مفهومى گنگ و غيرشفاف است. اما پيشنهاد اول آن توجه دانش اموزان را به خوبى جلب كرد. حداقل مى توان گفت كه اين پيشنهاد توانست پانزده الى بيست دقيقه بچهها را با خود همراه كند هرچند تمام بچهها به خروجى و نتيجهاى كه در درسنامه قيد شده بود، نرسيدند؛ اما در مجموع اين پيشنهاد اثر مثبتى در كلاس داشت. در بخش دوم، درسگام اول باعنوان «آشنايى با آداب كاربرى فضاى مجازى براى مراقبت از جسم» آمده است. براى اجراى اين درسگام بايد از نمايش خلّاق استفاده مىكردم كه من تا به حال تجربهى آن را نداشتم. همان طور كه اشاره كردم، قبل از اجرا هم حس مىكردم اين ايده و پيشنهاد مناسب مدرسههاى خاص و دانش آموزانى است كه از قبل آمادگىهاى لازم براى اين شيوه از كلاس را كسب كردهاند؛ ولى بعد از اجرا نظرم كاملاً تغيير كرد. دانش آموزان من با وجود اينكه در مدرسهاى خاص درس نمىخواندند و آمادگى بيشترى ازقبل كسب نكرده بودند، به شكل ويژهاى جذب كلاس و «نمايش خلاق» شدند، بهطورى كه حتى خودشان گاهى پيشنهادهايى را براى اجراى مجدد نمايش در كلاس مطرح مى كردند. بعداز اجراى اين بخش از كلاس با خود فكر كردم كه ما گاهى دانش آموزانمان را از شيوههاى تربيتى خلّاق ونوآورانه به بهانهى آماده نبودن محروم مىكنيم، در صورتى كه دانش آموزان اين شيوههاى نوين را بهراحتى مى پذيرند و ميزان يادگيرى آنها بسيار گسترش پيدا مىكند. در نهايت، اگر بخواهم درسگام اول را نيز ارزيابی كنم، به نظرم اين درسگام بسيار مثبت و اثربخش بود و دانش آموزان به خوبى با موضوع مشخص شده همراه شدند و كلاس در مجموع براى آنها جذاب بود.
درسگام ٢ باعنوان «آشنايى با آداب كاربرى فضاى مجازى براى مراقبت از ذهن و روان» مرتبطترين بخش به مباحثى بود كه من مدتها دنبال آن میگشتم. بخشهاى قبلى كلاس به نوعى دانش آموزان را براى به ثمر نشستن اين درسگام آماده مىكردند. به نظر من اگر بخشهاى قبلى به درستى طى شده باشند دانش آموزان در اين مرحله به آمادگى ذهنى لازم براى فهم موضوع بسيار نزديک شدهاند. براى همين با پرسشهاى من خود دانش آموزان آرام آرام به نتيجه مىرسيدند؛ اما به نظرم در اينجا ذكر نكتهاى و رعايت آن بسيار مهم است؛ گاهى سؤالاتی كه در درسنامه برای فهم دانش آموزان قرار داده شده است، نمىتواند برخى از آنها را كه احتمالا اقتضائات خاص فرهنگى دارند، با خود همراه كند. تجربهى اجراى اين درسنامه در مدرسه برايم اين موضوع را روشن كرد كه بايد متناسب با فرهنگ و اقتضائات دانش آموزان خود در سؤالات تغييراتى ايجاد كنم كه آمادگى آنها را به بيشترين حالت ممكن برساند.
قسمت ديگر بخش «پايان خوب» بود كه به جمعبندى مىپرداخت. من طبق هيچ كدام از پيشنهادهاى درسنامه عمل نكردم. من با توجه به شرايط كلاسهاى خود و خستگى دانش آموزان، فقط جمعبندى خودم از كلاس را ارائه و سعى کردم با این جمعبندی بخش فرایادگیری را برای دانش آموزانم محقق كنم.
در «ارزيابى» نيز من پيشنهاد اول را انتخاب كردم تا دانش آموزان علاوه بر اینکه خودشان آموختههاى خود را تثبيت مىكنند، بتوانند خانوادههاى خود را نيز به موضوع أگاه كنند. اين گونه هم شرايط منزل و خانوادهها براى رعايت آموزههاى كلاس فراهمتر است و هم والدين مىتوانند الگوهاى مصرف خود را تغيير دهند.
برخلاف تصور اوليهام اين اتفاق بهشدت از سوى خانوادهها حمايت شد و آنها بازخوردهاى بسيار مثبتى را به مدرسه ارائه دادند. اتفاقى كه ميل و انگیزهی من را در كلاس چند برابر كرد. به طور كلى، من از اجراى درسنامههاى ابرىشهر تجربهى مثبت و خوبى دارم. البته به نظرم هر معلمى كه قصد اجراى اين درسنامهها را در كلاس خود دارد، بايد به لوازم و شرايط كلاس خود توجه كند و اين درسنامهها را متناسب با آنها بهاصطلاح «بومى» سازد؛ يعنى متناسب با شرايط خود، در اين درسنامهها تغيير ايجاد كند تا بتواند بهترین خروجی را از کلاس خود بگیرد.
در نهايت اميدوارم روزى از راه برسد كه دانش آموزان ايران در بهترين شرايط و كيفيت آموزشی مطالب مورد نیاز زندگی خود را فرا بگيرند و در راه پيشرفت اين سرزمين بكوشند.