در گذشته علم متمرکز بود در شهر، دانشگاه، مدرسه و کتابخانه و وقتی کسی در روستایی به دنیا میآمد، به واسطه دوری از مرکز، منابع آموزشی کمتری داشت. اما امروزه به کمک خدمات آموزشی وب، دسترسی همگانی، ارزان و همه وقت به دانش بدون محدودیت جغرافیایی وجود دارد. به عبارت دیگر، فضای مجازی در خدمت یادگیری قرار گرفته و تحولات جدی را در آموزش و پژوهش رقم زده است.
از ابتدای پیدایش اینترنت، کارکردهای علمی و آموزشی آن اهمیت ویژهای برای توسعهدهندگان و کاربران داشته است. دیجیتال کردن منابع کتابخانهای از اولین تلاشها برای گسترش دانشپژوهی در اینترنت بود و تسهیل دسترسی دانش جویان به استادان از طریق رایانامه (ایمیل) گامی مهم برای ارتقای تبادلات علمی به شمار میرفت.
بهتدریج که فضای مجازی قابلیتهای بیشتری از خود بروز میداد، فعالیتهای آموزشی هم شکل جدیتری به خود گرفت؛ تا آنجاکه اولین کلاسهای مجازی و دورههای آموزشی الکترونیکی با عنوان «e-learning» یا همان «رایاد»[1] به وجود آمد. تطور رایاد از سادهترین ابزارهای الکترونیکی تا هوشمندترین سامانههای امروزی تنها به دو دهه زمان نیاز داشت:
برای رسیدن به فهم عمیق و دقیق از آموزش در فضای مجازی لازم است با نگاهی به گذشتههای دور، ریشهی نیازهای بشر و ابتکاراتی که بهواسطهی ابزارهای ارتباطی و رسانهها برای رفع آنها به وجود آمده بازخوانی شود. یکی از این ابتکارات، توسعه «آموزش از راه دور»[2] با هدف تحت پوشش قرار دادن فراگیران دور از مرکز و همچنین توسعه آموزشهای مادامالعمر برای عموم شهروندان بوده است. در دورههای مختلف تاریخی، ابزارهای رسانهای بهتناوب بهعنوان بستری برای رفع این نیاز در آمده و مورد استفاده قرارگرفتهاند؛ یک روز پیک و پستچی، روز دیگر رادیو و تلفن و امروز فضای مجازی.
در دورههای تاریخی مختلف، همگام با توسعهی ارتباطات از راه دور با ابزارهایی از جنس چاپار و پیک، و در کنار کارکردهای اصلی این پیغامرسانیها – یعنی امور نظامی و اداری و حکومتی – توسعهی کارکردهای علمی این ابزار نیز خصوصاً در میان علما و دانشمندان و نویسندگان و معاریف شناختهشده و مطرح بوده است. به گواهی تاریخ، رسالههای بیشماری با هدف برقراری ارتباط فکری و علمی میان اندیشمندان شهرهای دور نگاشته شده و مکاتبات بسیاری ازایندست برای ما به یادگار مانده است.
بهتدریج و با عمومیتر شدن امکان ارسال و دریافت پیغام، اولین گونههای آموزش از راه دور در میان استادان و شاگردان در مناطق دور از هم به وجود آمد. بعد از انقلاب صنعتی و توسعه راهآهن و تولد سامانههای پست عمومی در جهان، نظامهای رسمی آموزشی به فکر پوشش دادن فراگیران در نقاط دورافتاده و محروم از خدمات متمرکز آموزشی افتادند و بدینسان اولین دورههای آموزش از راه دور پستی جهان با عنوان «آموزش مکاتبهای» در نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی ابداع شد.
اختراع رادیو نیز بهسرعت در خدمت آموزش از راه دور در آمد و ایستگاههای رادیویی محلی و حتی فرستندههای خصوصی در سرزمینهایی مثل امریکا یا استرالیا که فاصلهها دور و مسافت بین شهرها زیاد بود، به پخش برنامههای آموزشی برای مخاطبان پرداختند. ترکیب رادیو و پست در برقراری ارتباط دوطرفه و چندبعدی (ارسال منبع آموزشی، جریان سؤال و جواب بین شاگرد و معلم، برگزاری آزمون از راه دور) بهنوعی نقطه اوج این نوع از آموزش محسوب میشد. در یک قرن اخیر اختراع تلویزیون و گسترش خطوط تلفنی هم به کمک ابزارهای قدیمیتر آمد و کیفیت، وسعت و میزان ارتباط بین معلم و فراگیر از راه دور را گسترش داد.
با نگاهی دقیقتر به تاریخچهی آموزش از راه دور متوجه میشویم که اکثر موارد اینگونه از آموزشها، مربوط به سطوح عالی آموزش و تحصیلات تکمیلی بوده است و کمتر موردی را میتوان پیدا کرد که آموزشهای مکاتبهای گروه هدف کودک و نوجوان را مخاطب قرار داده باشد.
-
-
مخالفت روانشناسی رفتارگرایی
-
احتمالاً مهمترین علت این امر، محوریت دادن به نظریات رفتارگرایان در یادگیری کودک و نوجوان است که در اوایل قرن بیستم میلادی به جریان اصلی فکری در تعلیم و تربیت تبدیل شد. ایدهی اصلی «رفتارگرایی»[3] آن است که یادگیری شامل تغییر در رفتار به دلیل اکتساب، تقویت و استفاده از ارتباطات بین محرکها از محیط و پاسخهای قابلمشاهدهی فرد است. رفتارگرایان به تغییرات قابلاندازهگیری در رفتار علاقهمندند. نظریهپردازان رفتارگرا معتقدند پاسخ به یک محرک وقتی تقویت میشود که پاداش مثبتی در مقابل آن داده شود و از سوی دیگر، پاسخ به محرک با تمرین و تکرار قویتر میشود. با این نگاه طبیعتاً آموزش از راه دور نمیتواند اهداف مهم تربیتی کودک و نوجوان را برآورده کند. چون شکل دادن به رفتار و آموزش آداب از مهمترین مقاصد آموزش کوچکسالان است و از راه دور امکان مشاهده رفتار و تأثیر مستقیم بر رفتار متربی از طریق محرکها وجود ندارد.
مهمترین مشوق و حامی آموزش از راه دور «روانشناسی شناختی»[4] است که در اواخر دههی ۱۹۵۰ آغاز شد و مرحلهی بعد از رفتارگرایی را شکل داد. در این نظریه، برخلاف دیدگاه رفتارگرایان، انسانها دیگر بهعنوان مجموعه پاسخ به محرکهای خارجی شناخته نمیشوند، بلکه پردازندههای اطلاعات هستند. روانشناسی شناختی به پدیدههای ذهنی پیچیده که توسط رفتارگرایان نادیده گرفته شد، توجه کرد و با ظهور رایانه بهعنوان دستگاه پردازندهی اطلاعات که شبیه به ذهن انسان بود، تحت تأثیر قرار گرفت.
در روانشناسی شناختی، یادگیری در قالب کسب دانش درک میشود: یادگیرنده یک پردازندهی اطلاعات است که اطلاعات را به عنوان ماده اولیه دریافت میکند، عملیات شناختی را بر روی آن انجام میدهد و این اطلاعات را در حافظه ذخیره میکند. بنابراین، سخنرانی و خواندن کتابهای درسی از روشهای مطلوب آموزش در این مکتب است. بطوریکه در حالت افراطی آن، یادگیرنده کسی است که منفعلانه دانش را از معلم دریافت میکند.
ذیل نظریه یادگیری شناختی، آموزش از راه دور میسر و حتی مطلوب است. محتوای سخنرانی آموزگار از طریق واسطهای رسانهای مثل جزوهی مکتوب، رادیو و فایلهای صوتی به فراگیر تحویل داده میشود و از آن به بعد وظیفهی یادگیری بر عهدهی خود فراگیر است. او با مطالعه و مرور محتوا و منابع یادگیری که در اختیارش قرار گرفته، سعی در انتقال محتوا به ذهن خود میکند و بهاینترتیب یادگیری محقق میشود.
با این تعریف امکان یادگیری از راه دور لااقل برای کودکان و نوجوانانی که امکان برقراری ارتباط با منابع ضبطشده را داشتند به وجود آمد و از اینرو آموزش عمومی از طریق تلویزیون گسترش یافت.
البته با توجه به تغییرات ذائقهی نسلها در دهههای اخیر عمدتاً آموزش از راه دور برای کودکان و نوجوانان مشتمل بر فیلمهای ضبطشده و استفاده بیشینه از حاملهای چندرسانهای بوده است. در این میان فضای مجازی هم بهعنوان یکی از بسترهای انتقال چندرسانهای ایفای نقش کرده و از انواع ابزارهای چندرسانهای برای برقراری ارتباط آفلاین و آنلاین با دانشآموزان و منتقل کردن محتوای درسی در قالب صدا و تصویر معلم، فیلمهای کمکآموزشی و فایلهای متنی کتاب و جزوات درسی استفاده شده است.
فهم اولیه از «فضای مجازی» بهعنوان بستری برای «برقراری ارتباطات و انتقال اطلاعات» باعث شد که اولین نسل از آموزشها در فضای مجازی ذیل همان مفهوم قدیمی «آموزش از راه دور» تعریف شود. در نتیجه همه امکانات و ابزارهای وب در راستای مأموریتهای شناخته شده و سنتی آموزش از راه دور سازماندهی شد و حتی در دوران همهگیری کرونا به شکل فراگیر مورد استقبال قرار گرفت. ارکان تشکیلدهنده آموزش از راه دور که نسل اول آموزش الکترونیکی همهی آنها را در خود جمع کرد از این قرار است:
گام اول) قرار گرفتن منابع و مراجع آموزشی در اختیار فراگیر
گام دوم) ارتباط نوشتاری، صوتی یا دیداری آموزگار با فراگیر
گام سوم) گفتگو و سؤال و جواب آموزگار با فراگیر در خلال آموزش
گام چهارم) ارزشیابی گامبهگام یا نهایی آموزگار از فراگیر
گام پنجم) اعطای گواهی یا نمره و تأییدیه تحصیلی به فراگیر
یکی از متداولترین ابزارهای آموزش از راه دور که برای پاسخگویی به این پنج مأموریت طراحی شده، «سامانه مدیریت یادگیری»[5] یا همان LMS است؛ سامانههای تحت وب که زیر ساخت نرمافزاری لازم برای مدیریت و اجرای دورههای آموزشی را فراهم میکنند. این سامانهها امکان مدیریت یکپارچه فرایندهای آموزش از راه دور را برای نهادهای آموزشی محیا میکنند.
نرمافزارهای مختلفی (نظیر Canvas و Blackboard Learn) در دنیا برای ارائه خدمات مدیریت آموزش بکار گرفته میشوند اما فراگیرترین آنها «مودل» (Moodle) است. این سامانهی متنباز[6] که از سال ۱۳۸۱/۲۰۰۲ معرفیشده، به بیش از ۱۰۰ زبان در سراسر جهان توسعهیافته و میلیونها کاربر از آن استفاده میکنند. به این صورت که کدهای آنرا میتوان به صورت رایگان از سایت مرجع دریافت و روی سرور شخصی بارگذاری و از پس از انجام تنظیمات مربوطه از سامانه استفاده کرد.
در سالهای اخی، استفاده از نسخههای فارسی شدهی مودل در ایران رواج پیدا کرده و با توجه به بازار آموزشهای آزاد و دورههای مجازی دانشگاهی، دهها شرکت و موسسه خصوصی و دولتی به بهینهسازی و استفاده از آن پرداختهاند.
علاوهبراین، پلتفرم «محیط»[7] نیز در سالهای اخیر به صورت مستقل از مودل، اقدام به ارائه خدمات برگزاری دوره آموزشی آنلاین و مدیریت یادگیری بومی نموده است.
تولید محتوای آموزشی در اکثر الاماسها نیز باید در قالب استانداردهای جامع آموزش الکترونیکی تولید و ذخیره صورت گیرد. این استانداردها که با نام «اسکرم» (SCORM)[8] شناخته میشوند کمک میکنند تا هر محتوای آموزش الکترونیکی بتواند در نرمافزارهای مختلف الاماس قابل اجرا و انتشار باشد.
در کنار الاماسها، باید از سامانههای «ارتباط تصویری گروهی» نام برد که برای برگزاری کلاسهای از راه دور و جلسات و همایشها بهینهسازی شدهاند. مشهورترین این سامانهها «ادوب کانکت»[9] و «بیگبلو باتن»[10] بهعنوان مکمل و یا بستر آموزشهای مجازی از قدیم در ایران متداول بوده است.
در سالهای گذشته و مخصوصاً در دوران کرونا، سامانههای دیگری نیز با این هدف توسعه داده شدند که دو سامانه «گوگل میت»[11] و «زوم»[12] پرطرفدارترین آنها در دنیا هستند. در ایران نیز دو سامانه «اسکای روم»[13] و «قرار»[14] کاملاً جای خود را در نهادهای آموزشی باز کردهاند. وزارت آموزش و پرورش هم در ایام کرونا با توسعه خدمات پخش زنده در «پیامرسان شاد»[15]، این ابزار را برای استفاده معلمان ایران معرفی کرد.
تلقی عمومی از آموزش مجازی (e-learning)، همان است نگرش «آموزش از راه دور» است. البته در سالهای اخیر، دانشگاهها و مراکز پیشروی آموزشی در جهان به سمت بارور کردن دورههای آموزش مجازی با تعامل و گفتگو و ارتباط حداکثر فراگیر و آموزگار رفتهاند، اما واقعیت آن است که عمدهی بازار این حوزه، چه درایران و چه در جهان، در اختیار آموزشهای ویدیویی و پلتفرمهای انتشار ویدیوهای آموزشی است که صرفاً به تولید و انتشار فایلهای متنی و ویدیو اهتمام دارند.
برای نمونه میتوان به پایگاههای آموزشی بزرگ و مهم آمریکایی «خان آکادمی»[16] ، «لیندا»[17] و «یودمی»[18] و همینطور نمونههای ایرانی آنها مثل «فرادرس»[19] و «مکتبخونه»[20] اشاره کرد که اعتبار و ارزش خود را مدیون تولید و انتشار ویدیوهای آموزشی هستند.
در حقیقت هرچند ابزار ارتباط آموزگار با فراگیر تغییر کرده، اما گویی روش و منطق آموزش نیازی به تغییر نداشته است: آموزش از راه دور در پوستهی آموزش مجازی!
در این نگرش، به نظر میرسد فناوریهای فضای مجازی صرفاً بهعنوان کارگزار و زیرساخت ارائهی برنامههای سنتی آموزشی درآمدهاند و طراحی سادهانگارانه این ابزارها، منجر به محدود شدن آموزشهای مجازی به همان آموزش از راه دور مبتنی بر نظریه یادگیری شناختی شده است. اما آیا سقف ظرفیت آموزشی وب در ابزارهای آموزش از راه دور مجازی مثل الاماسها محدود میشود؟ آیا رایاد، در شکل و شمایل سامانههای مدیریت آموزش همانی است که باید و میتواند باشد؟
دوره همهگیری کرونا فرصتی فراهم کرد تا جنبههای دیگری از یادگیری در وب خودنمایی کند. قالبهای نوآورانه یادگیری فناورانه از جمله «یادگیری مبتنی بر بازی»[21]، «یادگیری مبتنی بر شبیهسازی»[22]، «یادگیری بر پایه علوم شناختی»[23] و «یادگیری موبایلی»[24] مورد توجه بیشتری قرار بگیرند.
لذا به نظر میرسد «تغییر نسلی یادگیرندگان» و «تغییر ابزارهای کاربری فضای مجازی» در سالهای اخیر اصلیترین دلیل این تغییر باشد. ضمن اینکه فناوریهای آموزشی جدیدی مثل هوش مصنوعی و واقعیت افزوده هم در صف انتظار هستند. در این بین، طلیعهدار این تغییرات را میتوان در «موکها» دید.
از حوالی سال 1390/2010، زمزمههایی مبنی بر نیاز به تحول در سامانههای سنتی الاماس در مجامع دانشگاهی آمر یکا بخصوص «استنفورد»، «امآیتی» و «هاروارد» به گوش میرسید. از پیشگامان علمی این جنبش باید از «جورج زیمنس»[25] نام برد که ازقضا نام او در پایهگذاری یکی از نظریههای نوین یادگیری یعنی نظریه «ارتباطگرایی»[26] هم مطرح است.
از نظر ارتباطگرایی، یادگیری عبارت است از فرایند خلق گرهها و ارتباطهای جدید و شکلگیری شبکهها. یادگیری در این نظریه، فرایند ارتباط، رشد و رهیابی دانش در شبکهای از افراد و فناوری است. یعنی زمانی که مفهوم جدیدی یاد گرفته میشود (مثلاً دیدن یک منظره یا شیء جدید)، گرهی در ذهن ایجاد میشود. سپس این گره با گرههای قبلی (دانش و مفاهیم پیشین مثل مناظر یا سایر اشیاء شبیهی که قبلاً دیده شده) نسبتسنجی شده و ارتباط داده میشود. در نهایت گرههای مرتبط با هم، شبکهای تشکیل میدهند. در این شرایط گفته میشود که یادگیری محقق شده است. البته در این رویکرد، یادگیری فقط از طریق شبکه اتفاق نمیافتد یا از طریق شبکه تسهیل نمیشود، بلکه خود شبکه سازی به عنوان یادگیری معرفی میشود.
توسعهی امکانات فضای مجازی و ارتقای سرعت و کیفیت دسترسی به وب، زمینهساز این تحولخواهی شد و درنتیجه اولین نمونه دورههای مجازی موسوم به «باز» و «انبوه» (مووک)[27] با حمایت همین دانشگاهها برگزار و با استقبال جمع کثیری از فراگیران روبرو شد. این دورهها دو ویژگی اساسی داشتند:
- دسترسپذیری آزاد: افراد نیازی به ثبتنام در دانشگاه یا مؤسسه خاصی نداشتند و تقریباً بدون پرداخت هزینه به آموزش دسترسی پیدا میکردند.
- مقیاسپذیری: در یک دوره آموزشی بهطور همزمان تعداد نامحدودی از فراگیران حضور مییافتند.
همین اولین تجربهها بود که در زمانی کوتاه منجر به شکلگیری موفقترین سامانههای آموزش آزاد مثل «کورسرا»[28]، «یوداسیتی»[29] و «ادکس»[30] شد. هرچند که این سامانهها و نمونههای مشابه آنها همچنان از ویدیو بهعنوان اصلیترین رکن آموزش مجازی بهره میبرند، اما مووکها بهتدریج به سمت تعاملیتر شدن و ارتباط چند سویه آموزگاران و فراگیران با یکدیگر رفتند و همین تغییر در روش یاددهی-یادگیری منجر به افزایش کیفیت آموزش و رضایت بیشتر فراگیران شد. تا جایی که اقبال نهادهای رسمی آموزشی به مهاجرت از الاماسها به مووکها شدت زیادی پیدا کرد و امروز گستردهترین نوع آموزش مجازی رسمی دانشگاهی در جهان را مووکها تشکیل میدهند.
فرایند یادگیری-یاددهی در یک سامانه سنتی رایاد مبتنی بر نظریه یادگیری شناختی، یک فرایند خطی و یکسویه است و محتوای از پیش تعیینشده به شکل قالبی و صلب در اختیار یادگیرنده قرار میگیرد. درصورتیکه در سامانههای جدید و بهروز یادگیری الکترونیکی، مثل مووکها، مبتنی بر نظریات جدیدتر یادگیری، فرایندهای تودرتو و رفت و برگشتی برای یادگیرنده و منابع و محیط یادگیری در نظر گرفته میشود.
به نظر میرسد سامانههای آموزشی بهتدریج در حال دور شدن از فرایندهای آموزش از راه دور هستند و آیندهی آموزش مجازی را با توجه به ابعاد متنوع پدیدهی یادگیری به سمت «یادگیری اجتماعی»[31] سوق خواهند داد.
در این شیوهی جدید آموزش بیش از هر زمان دیگری منعطف و منطبق با خواست و نیاز فردی یادگیرنده خواهد بود و فرایند یادگیری-یاددهی در محیطی مجازی اما اجتماعی رخ خواهد داد. نتیجهی این فرایند جدید، آموزشهای کاربردیتر و کاملاً متناسب با نیازها و شرایط روز خواهد بود. همچنین فراگیران در این سامانهها به تکرار کردن محتوا تشویق میشوند تا سطح یادگیریشان بالاتر برود. خود محتوا هم تا حد امکان ساده و وعدههای یادگیری کوچک شده است. ارائه خطی و متمرکز محتوا جای خودش را به شبکهسازی مفاهیم داده و آموزشها سرگرمکننده و بازیوار شده است. بکارگیری این ترفندها کمک خواهد کرد که اقبال نسل جدید به استفادهی آموزشی از فضای مجازی و کاربری سامانههای یادگیری مجازی افزایش یابد.
در حیطه آموزشهای عمومی برای کودکان و نوجوانان، «مدرسه» بهطور سنتی بهعنوان بستر آموزشوپرورش شناخته میشود. اسناد بالادستی کشور مثل «سند تحول بنیادین آموزشوپرورش»[32] نیز بر حضور کودکان لازمالتعلیم در محیط مدرسه تأکید کرده است. در نتیجه موضوع «آموزش از راه دور» و «آموزش مجازی» و کلاً هرگونه استفاده از فناوریهای ارتباطی و رسانهای در حکم مکمل آموزشهای مدرسهای شناخته شده و امکان جایگزینی و واگذاری آموزش به محیط خارج از مدرسه وجود ندارد. این مورد در اصول حاکم بر انتخاب راهبردهای یاددهی-یادگیری در بند نهم «سند برنامه درسی ملی»[33] هم مورد اشاره قرار گرفته:
«۹-۹. [آموزشوپرورش باید] زمینه بهرهگیری هوشمندانه از فناوریهای نوین آموزشی را فراهم نماید و استفاده از آنها را با نگاه تقویتی و تکمیلی یا توانمندسازی (نه نگاه جایگزینی و واگذاری) دنبال کند.»
پس در حال حاضر «آموزش از راه دور» و «آموزش مجازی» – آنچنانکه در دنیا «یادگیری در خانه»[34] یا «مدارس آزاد»[35] جایگزین تعلیم و تربیت مدرسهای هستند – با توجه به تصریح قانونی موجود، نمیتواند در کنار نظام مدارس ایران توسعه یافته و فعالیت کند.
اما این به معنای بن بست و نهایت مسیر نیست و میتوان از ظرفیتهای بیشمار وب در تقویت و تکمیل آموزشهای مدرسهای بهره گرفت. برای استفاده بهینه از امکانات دنیای دیجیتال در راستای تربیت نسلی اندیشمند و توانمند باید راهی میانه یافت تا قابلیتهای بینظیر فضای مجازی با کمترین آسیب و تنش به خدمت تعلیم و تربیت نسل جوان در بیاید. راهی که با نگاهی به تجربیات پیشینیان، الزامات قانونی و دستاوردهای جهانی تا حد زیادی قابل تشخیص است.
مثلاً معلمی که در کلاس درس از مثالهایی از محتوای منتشرشده در فضای مجازی استفاده میکند تا اشتیاق دانشآموزانش را به فراگیری افزایش دهد، یا مدرسهای که برنامههای تعلیمی و تربیتی حضوری با دانشآموزان، برای فضای مجازی آنان نیز برنامه دارد و در محیطهای مناسبسازیشدهی مجازی نیز با دانشآموزان در ارتباط است و آنان را در استفاده مناسب از امکانات این فضا راهنمایی میکند، همگی در حال فعال کردن ظرفیتهای یاددهی-یادگیری فضای مجازی هستند بدون آن که به ساحت مدرسه (در معنای سنتی آن) خدشهای وارد کرده باشند. انواع ارتباطات مدیریت شده در فضای مجازی نیز مثل ارتباط بین معلمان، ارتباط بین والدین و معلمان، ارتباط بین دانش آموزان و معلمان با حفظ اصالت محیط مدرسه، به توسعهی مفهوم یاددهی-یادگیری در همه جا و همه وقت کمک میکند.
این نوع از کاربری رسانهها و بخصوص فضای مجازی در فرایند یادگیری-یاددهی را «یادگیری تلفیقی»[36] مینامند. نوعی از یادگیری که از تلفیق امکانات محیط حقیقی و محیط مجازی یا رسانهای حاصل میشود. یادگیری تلفیقی به عبارت دیگر با غنیسازی محیط یادگیری-یاددهی حقیقی بوسیلهی عناصر مجازی و رسانهای شکل میگیرد.
در یادگیری تلفیقی، ضمن حفظ مزایا و فواید محیطهای حقیقی یادگیری، سعی در افزودن مزایا و فواید عناصر رسانهای و مجازی میشود تا فراگیران بیشترین سطح درگیری با موضوع و محتوای آموزشی را تجربه کنند.
هر چقدر که سن یا تجربهی فراگیران در بکارگیری فضای مجازی کمتر باشد، آموزش تلفیقی کمک میکند تا مضرات و آسیبهای ناشناخته یا ناخواسته این فضا، در روند یادگیری اختلالی ایجاد نکند. همچنین آموزش تلفیقی به شکل تلویحی راه و رسم صحیح استفاده از رسانه و فضای مجازی را به فراگیر میآموزد.
هدایت یادگیری تلفیقی و تشخیص میزان ترکیب فضای حقیقی و مجازی با توجه به شرایط فراگیران، بر عهدهی معلم است. با این حال آزادی عمل فراگیران در بهرهگیری از فضای مجازی در چهارچوبهای اعلامی معلم، موجب تحرک و نشاط بیشتر آنان میشود. همهی این مزایا موجب شده که آموزش تلفیقی از سوی بدنهی تعلیم و تربیت مورد استقبال واقع شود و در رأس برنامههای تحولی مدارس و معلمان پیشرو قرار بگیرد.
متداولترین نوع بکارگیری آموزش تلفیقی در کلاسهای درس، غنیسازی محیط یادگیری با ابزارهای چندرسانهای است. اولین بار «ادگار دیل»[37]، با طرح «مخروط تجربی»[38] به اثربخشی یادگیری دیداری و شنیداری اشاره کرد. هر چند که بنا بر مطالعات اثباتشدهی ادگار دیل، سطح یادگیری در کلاسهای چندرسانهای الزاماً بالاترین سطح آموزش نیست، اما به هر حال فاصلهگرفتن از آموزشهای سخنرانی محور سنتی و حرکت به سوی یادگیری همیارانه و مشارکتی، با گذر از این نوع یادگیری محقق میشود.
پخش تصاویر پردهنگار (پاورپوینت) و ویدیوهای آموزشی به کمک ویدیوپروژکتور و پرده نمایش، سادهترین نوع اجرای کلاس چندرسانهای است. همچنین بکارگیری تختههای هوشمند که امکان تعامل محدود فراگیر با محتوای دیجیتال را میسر میکند نیز از جمله اقدامات متداول برای درگیری بیشتر دانشآموزان در کلاس با محتوای چندرسانهای است.
علاوهبراین، آموزش چندرسانهای میتواند در بیرون کلاس هم به یادگیری کمک کند. مشاهدهی ویدیوهای آموزشی در منزل برای مرور مباحث آموخته شده و یا تکمیل اطلاعات و تقویت معلومات درسی نیز مورد استفاده قرار میگیرد. نحوهی دسترسی به اینگونه ویدیوها با توجه به توسعهی زیرساختهای اینترنت، میتواند به شکل برخط باشد.
از دیگر کاربردهای ویدیوهای آموزشی در منزل میتوان به توسعه شیوه «یادگیری معکوس»[39] اشاره کرد. در این روش، با معکوس شدن فرایند سنتی کلاسداری یعنی «تدریس در کلاس و تمرین در منزل»، آشنایی با سرفصلهای جدید درسی با مشاهدهی ویدیوی آموزشی یا ویدیوی تدریس معلم در منزل انجام می شود و زمان کلاس درس در مدرسه به حل تمرین و رفع اشکال سپری میشود. در یادگیری معکوس توجه به تفاوتهای فردی دانشآموزان و حرکت به سمت لایههای پایینتر مخروط ادگار دیل با حل گروهی تمرین در کلاس محقق میشود.[40]
استفاده از ظرفیتهای ارتباطی فضای مجازی هم میتواند در خدمت آموزش تلفیقی قرار بگیرد. بدین صورت که انجام تمرین و برگزاری انواع آزمونها را – چه در کلاس درس و چه در منزل – تسهیل کند و امکان پرسش و پاسخ معلم و فراگیران را در بیرون کلاس فراهم آورد. استفاده از «بازیهای کوچک» یا «بازیهای جدی» در خلال فرایند یاددهی-یادگیری، علاوه بر تقویت انگیزه و نشاط فراگیران، به یادگیری چندبعدی و عمیق تر آنان کمک میکند. این بازیها میتواند در کلاس درس با استفاده از ابزارهایی مثل «تبلت آموزشی» یا در منزل به عنوان تکلیف مدرسهای انجام شود. در همه روشهای گفته شده، هدایت معلم و نظارت او بر کاربرد تلفیقی این ابزارهای رسانهای و مجازی ضروری و تعیینکننده است.
برقراری ارتباط بین دانشگاهها و دسترسی پژوهشگران به منابع اطلاعاتی از اولین کارکردهای وب بوده که تا امروز ادامه داشته است. در کنار دسترسی به آموزشهای مجازی، امکان پژوهشهای مجازی هم برای دانشآموزان و دانشجویان فراهم است. اما معضل مهم نهادهای آموزشی در این زمینه، کپیکاری و انواع تقلبهای علمی دیجیتال است. در دو دههی گذشته که به موازات توسعهی عمومی دسترسی به فضای مجازی، محتوای دیجیتال به زبان فارسی هم در وب زیاد شده، روز به روز کار معلمها برای هدایت و ارزیابی پژوهشهای دانشآموزی سختتر شده است. هر چند که ظاهراً دسترسی راحتتر به محتوای علمی و آموزشی در فضای مجازی باید زمینهساز گسترش آگاهی و دانایی دانشآموزان میشد، اما «وب» به سرعت تبدیل به راهزن طریق بچهها در مطالعه و پژوهش، و شریک جرم آنان در تقلب و رونویسی شده است.
در گذشته نه چندان دور، معلمان برای تبدیل دانشآموزِ منفعل به یک عنصر فعال در کلاس درس، او را به مطالعه و تحقیق و پژوهشهای کوچک کلاسی تشویق میکردند. هنوز هم معلمها، بخشی از ارزشیابی مستمر کلاس را به خلاصهنویسی یک کتاب، نوشتن مقالهای کوتاه یا انجام یک تحقیق کتابخانهای اختصاص میدهند. این فعالیتها آنقدر سنتی هستند که حتماً همه در دوران مدرسه چنین کارهایی را به عنوان دانشآموز تجربه کردهاند و همه معلمان با موضوع پژوهشهای دانشآموزی در کلاس درس، سر و کار داشتهاند و میدانند امروز فاصلهی بچهها با پاسخ هر سؤال و کشف هر ابهام و راهحل هر معمایی که معلمان برای تعمیق دانستهها و تثبیت آموختهها مطرح میکنند، بهاندازه جستجویی ساده در فضای مجازی است. تا جایی که این ضربالمثل تازهساز، دهانبهدهان میان نسل جدید میچرخد که «فکر نکن، سرچ کن!» در این شرایط جدید و با ورود هوش مصنوعی مولد که کاملاً به زبان فارسی مسلط است، چطور باید برای بچهها تحقیق و پژوهشی تعریف کرد که به کپیکاری ختم نشود؟ و چطور باید پژوهشهای دانشآموزی را هدایت و ارزیابی کرد؟
معلمان باید بدانند و به بچهها بیاموزند که تعریف «دانایی» در عصر دیجیتال تغییر کرده است. امروز «مالکیت اطلاعات» چندان ارزشی ندارد و توانایی «دسترسی به اطلاعات» است که دانشمندان را قدرتمند میکند. پس بارگیری صدها کتاب الکترونیکی در رایانه شخصی، ذخیرهسازی انبوهی از تصاویر و ویدیوها در گوشیهای هوشمند و اتصال همیشگی به «گوگل» نشانهی دانایی نیست. بلکه توانایی یافتن پاسخ درست سؤالات از منابع قابل اعتماد و مقایسهی انواع رویکردها در حل یک ابهام با استفاده از منابع برخط نشانهی «دانایی دیجیتال» است. پس پژوهشهای دانشآموزی نباید صرفاً روی جمعآوری اطلاعات یا کشف پاسخ یک معما تعریف شود، بلکه پژوهشهای عصر دیجیتال باید رقابتی در اعتبارسنجی منابع و تحلیل یافتههای متضاد و متناقض باشد.
در این مسیر البته معلمان باید مطمئن شوند که دانشآموزان حداقل قابل قبولی از محتوای پژوهشی را شخصاً مطالعه و حلاجی کردهاند. به این منظور میتوان از بچهها خواست که در چند مرحله خلاصه نتایج جستجو و مطالعهی خودشان را به صورت مکتوب و ترجیحاً دستنویس تحویل دهند. همچنین، میتوان از جلسات ارائهی شفاهی نتایج پژوهش برای ارزیابی روند مطالعات استفاده کرد. فعالیتهای جذابی مثل ارائه نتایج در قالب ضبط ویدیو از خود، تولید محصولات رسانهای ساده مثل یک پوستر رایانهای و یا ساختن پردهنگار (پاورپوینت) در انتهای فرایند پژوهش، میتواند در تثبیت آموختههای پژوهشی بچهها مؤثر باشد و آنها را با کارکردهای مثبت ابزارهای دیجیتال آشنا کند.
با وجود همه تغییرات نسلی، برای نسل جدید هم «دیده شدن» در مدرسه و کلاس درس بهترین جایزه و تشویق است. پس در ارزیابی کار بچهها، علاوه بر سنجش صحت یافتههای پژوهشی و محک زدن فرایند تحقیقاتی، میتوان تولیدات رسانهای دانشآموزان را به نمایش گذاشت و رقابتی سالم مبتنی بر تلاش علمی و خلاقیت هنری-رسانهای به راه انداخت. در این رویکرد جدید، تعریف یک پژوهش صرفاً در جنبهی محتوایی آن خلاصه نمیشود و قالب ارائه هم به اندازهی محتوا اهمیت مییابد.
به طور خلاصه آنچه معلمان باید به دانشآموزان درباره پژوهش در وب بیاموزند از این قرار است:
- مهارت استفاده از جویشگرها: برای دستیابی به نتایج دقیق در پژوهش باید ترفندهای استفاده علمی از جویشگرها را دانست و بکاربست. این ترفندها شامل آشنایی با عملگرها و فیلترها برای جستجوی بهتر است.
- آشنایی با منابع معتبر علمی وب در موضوعات گوناگون: در حوزههای مختلف علوم متناسب با سطح دانش بچهها باید منابع معتبر مثل کتابخانههای مجازی، آرشیو مجلات و مقالات علمی، پایگاههای معتبر پژوهشی را به آنان معرفی کرد.
- آشنایی با دانشنامههای عمومی و تخصصی در وب: شناخت انواع دانشنامهها در وب و میزان اعتبار هر کدام و نحوه مراجعه و استناد به محتوای آنان از نیازهای هر پژوهشگری است.
- مهارت استفاده از هوش مصنوعی مولد در پژوهش: با توسعه روزافزون امکانات درگاههای هوش مصنوعی مولد که به زبان فارسی پاسخگوی مخاطبان هستند، ضرورت دارد نحوه کار این ابزارها و نقاط قوت و ضعف آنها به دانشآموزان نشان داده شود.
- مهارت اعتبارسنجی محتوای وب: توانایی تشخیص صحت یک محتوا و تشخیص میزان جانبداری یا منصفانه بودن آن از مهارتهای پایه تفکر انتقادی است که باید برای ارتقای آن در مدارس برنامهریزی ویژه داشت.
- آشنایی با حقوق مالکیت معنوی و اخلاق پژوهش: برای پیشگیری از کپیکاری مجازی در پژوهشها و ارتقای بینش دانشآموزان نسبت به حقوق صاحبان محتوا، لازم است گفتگوهای کافی در کلاس درس انجام شود. در این جلسات میتوان به خسارتهای مادی و معنوی ناشی از کپیکاری پرداخت.
- مهارت استفاده از ابزارها و دستیارهای ثبت و نظمدهی به اطلاعات: در فرایند جمعآوری اطلاعات در وب ابزارهای کاربردی زیادی توسعه داده شده که به پژوهشگران کمک میکند یادداشت برداری کنند و بریدههای مطالب خوانده شده را کنار هم قرار دهند. آشنایی با نرمافزارهایی مثل Microsoft OneNote یا دستیار مجازی Google Keep و دهها ابزار مشابه آن برای پژوهشگران ضروری است.
- مهارت استفاده از ابزارها و نرمافزارهای تنظیم پژوهش: در انتهای فرایند پژوهش در وب، نتایج مطالعات باید به شکل یک سند مجازی ارائه شود. اینجاست که در کنار تواناییهای زبانی و ادبی، مهارت استفاده از نرمافزارها یا ابزارهای برخط حروفنگار و استفاده از امکانات صفحهآرایی و ویراستاری آنها مهم میشود.
- مهارت استفاده از ابزارها و نرمافزارهای رسانهای ارائه پژوهش: برای تقویت مهارتهای ارائه و بیان ایدهها و اندیشهها توصیه میشود که حتماً در فرایند پژوهش به مرحله ارائه شفاهی نتایج و دستاوردها در جمع کلاس توجه شود. از همین رو، مهارت تولید خروجیهای رسانهای مثل پادکست، ویدیو، پردهنگار، پوستر و دادهنما (اینفوگرافی) باید در دستور کار معلمان قرار بگیرد.
پیش از آنکه «وب» همهی ساحتهای زندگی را در بر بگیرد، کتابخانههای عمومی و تخصصی، بایگانیهای محلی و ملی اسناد یا صندوقچههای شخصی دانشمندان و استادان، تنها محل انباشت و نگهداری دانش بشر بهحساب میآمدند؛ و راه مطمئن برای فهمیدن معنای یک لغت ناآشنا، آشنایی با یک شهر دور، شناخت رموز یک پدیدهی فیزیکی، حل مسئلهای فقهی، رفع ابهام از یک معمای فلسفی و … مراجعه به لغتنامهها، دانشنامهها، سیرهنامهها و امثال آن بود.
برای جوانان و نوجوانان باورکردنی نیست که بیست و پنج سال پیش برای دسترسی به یک کتاب مرجع یا دانشنامه در فرایند پژوهش دانشآموزی، گاهی به سفری درونشهری تا کتابخانهی مرکز شهر نیاز بود. بعد از به دست آوردن کتاب مرجع هم، باید آن را یکبار از ابتدا تا انتها، یکبار از انتها تا ابتدا و گاهی از وسط به ابتدا و انتها تورق میکردند تا مدخل مدنظر را بیابند و مطالعه و پژوهش را آغاز کنند.
اما امروز دیگر دانشآموزان برای حل مسائل شخصیشان، رفع مشکلات درسی، انجام پژوهشهای کلاسی یا حتی پاسخ به سؤالات امتحانی، از هر طریقی خود را به «وب» میرسانند و از پایگاههای مختلفی برای به دست آوردن اطلاعات استفاده میکنند. پس ضروری است که معتبرترین و کارآمدترین منابع اطلاعاتی در وب را بشناسند و در مواقع لزوم به آنها مراجعه کنند. هر چند به نظر میرسد با افزایش کاربریهای هوش مصنوعی مولد، مراجعه به این گونه مراجع به طور عمومی کاهش پیدا کند؛ اما از آنجا که هوش مصنوعی فعلاً امکان دسترسی به بسیاری از این منابع تخصصی به زبان فارسی را ندارد، همچنان مراجعه مستقیم به منابع علمی فارسی در وب مهم خواهد بود.
با وجود همه تحولات عصر اطلاعات، کتاب و مجلات علمی هنوز دقیقترین و مهمترین منابع علمی در جهان محسوب میشوند. به همین علت پایگاههای فراوانی به زبان فارسی و سایر زبانها وجود دارد که به ارائه نسخههای دیجیتال کتابها و مقالات و پژوهشهای علمی میپردازند. بسیاری از نهادهای علمی و کتابخانههای حقیقی هم به ارائه نسخه مجازی داراییهای مکتوب خود اقدام کردهاند.
انتشار منابع علمی صرفاً به کتابخانههای مجازی منحصر نمیشود و بسیاری از حوزههای تخصصی دارای پایگاههای مستقل علمی و آموزشی هستند که میتواند مورد استفاده پژوهشگران قرار بگیرد.
گونه مهم و پرطرفدار منابع اینترنتی، نوعی از رسانههای اجتماعی به نام «ویکی»[47]ها هستند. به طورکلی ویکی به دانشنامههای برخط گفته میشود که با مشارکت کاربران و به صورت تدریجی توسعه داده و تصحیح میشوند. اگرچه معروفترین ویکی که اکثر کاربران آن را میشناسند، پایگاه «ویکیپدیا»ست اما «ویکیفقه»[48] و «ویکی شیعه»[49] به طور تخصصی در موضوعات دینی و مذهبی، «ویکی نور»[50] در زمینه کتابشناسی و زندگینامه و «ویکی حقوق»[51] درباره قوانین ایران از جمله دانشنامههای آزادی هستند که محتوای آنها توسط کارشناسان نظارت و تایید میشود و در موضوعات تخصصی میتوانند جایگزین مناسبی برای ویکیپدیا باشند.
مهمترین و پرطرفدارترین دانشنامه وب «ویکي پديا» است که توسط جمع کثيري از نویسندگان داوطلب به بيش از 2۸0 زبان در سراسر جهان، طبق قواعد و سياست هاي مشخصي توسعه یافته است. ويکي پديا با موفقيت ايده «همه چيز را همگان دانند» عملياتي کرده است. براي درک ابعاد شگرف ويکي پديا، بايد ويکي پدياي انگليسي را مشاهده کرد. دانشنامه اي با حدود ۷ میلیون مقاله و بیش از صد هزار ويراستار فعال که طي بیش از ۲۰ سال (از 1380/2001) شکل گرفته است و حجمي معادل بیش از ۳۰۰۰ جلد از دانشنامههای معتبر جهان دارد. اين ويژگي بدين معناست که احتمالاً يک انگليسي زبان تقريباً هر چيزي بخواهد بداند – از جادوگري تا علوم جديد- به هر حال مطلبي مرتبط با آن را در ويکي پديا خواهد يافت.
اما مهم ترين دليل موفقيت ويکي پديا آن است که در رتبه نخست جویشگر «گوگل» قرار دارد. این جویشگر مهم، معمولاً اولین و اصلیترین پاسخها را از «ویکیپدیا» به مخاطب عرضه میکند. فرقی ندارد که سؤال دربارهی یک شاعر بلندآوازه باشد یا یک حشرهی آبزی یا نبردی تاریخی یا یک داروی شفابخش. معمولاً ویکیپدیا حاضرجوابترین پاسخگوی سؤالات در وب است.
از لحاظ دستهبندي دانشها، علوم تجربي، دانش مهندسي و پزشکي در ویکیپدیا تمايزي با دانشي که یک دانشجو مي تواند در کتابخانه دانشگاه و کلاس درس بيابد ندارد، بلکه از آن محدودتر است. اما در حوزه علوم انساني و مخصوصاً تاريخ ماجرا قدري متفاوت است و مطالبي که ويکي ارائه مي دهد، از مباني فکري تا تاريخچه تحولات و نقدهاي وارد بر آن، به راحتي در کلاس درس و کتاب هاي علمی پیدا نميشود و اين موضوع براي هر دانش آموز و دانشجويی مي تواند تجربهاي متفاوت باشد. ويکيپديا اطلاعات کتابهاي تاريخي را در ساختاري جذاب و شبکهاي به کاربر ارائه ميکند و فراتر از آن ديدگاه چند مؤلف در کتابهاي گوناگون را در يک مقاله گرد هم ميآورد.
تأثير ويکي پديا در فراهم سازي اطلاعات عمومي از اين هم فراتر است. مثلاً اطلاعات جزيي درباره يک جنجال تاريخي، يک طوفان و يا يک اثر هنري را به طرزي خارق العاده فراهم ميکند؛ به طوري که اگر کسي ميخواست بدون ويکي پديا به آن برسد، بايد چند هفته اي را در آرشيو روزنامه ها و بخش هاي خاک گرفته کتابخانههاي عمومي بزرگ صرف مطالعه و جست وجو ميکرد.
اما، عجيبتر از آن، توسعه دانش به حوزه سرگرميهاست؛ به اين معنا که ويکيپديا حوزهاي از موضوعها نظير شخصيتهاي فيلمها و داستانهاي تخيلي، قطعههاي موسيقي عامهپسند روزمره و اطلاعات زرد را تبديل به دانش کرده است و درصد قابل توجهي از مراجعه به ويکي پديا براي يافتن اطلاعاتي از اين دست است که تا چند سال پيش اطلاعاتي بي ارزش و سطحي محسوب مي شد.
اما واقعاً چقدر میتوان به این علّامهی همهچیزدانِ دنیای سایبری اعتماد کرد؟ باید دانست که «ویکیپدیا» و تمامی ویکیهای وابستهاش (مثل ویکیواژه، ویکیکتاب، ویکیسفر، ویکیگفتاورد، ویکینبشته، ویکیانبار، ویکیداده و …) با دانشنامهها و کتابهای مرجع موجود در کتابخانهها تفاوتهایی جدی دارد. ویکی معمولاً به انواعی از وبگاهها گفته میشود که به تمام بازدیدکنندگانش (حتی گاهی بدون ثبتنام) اجازهی ویرایش، افزودن یا حذف مطالب را میدهد. ویکی توسط نویسندههای حرفهای نوشته نمیشود؛ بلکه برای بازدیدکنندگان معمولی طراحیشده است. همچنین پایه تغییرات در فضای ویکی مبتنی بر همکاری است؛ یعنی هر چقدر همکاری کاربران در ویرایش یک صفحه بیشتر باشد، آن صفحه پُر تغییرتر و احتمالاً کاملتر میشود.
این فرایند با روش تدوین دانشنامههای مرسوم بسیار متفاوت است. یعنی بجای این که چند کارشناس امین در روندی تحت کنترل و با روش علمی در محیطی بسته به جمع آوری و ارزیابی مطالب بپردازند، کار جمعآوری و ارزیابی محتوا در محیط وب به عموم کاربران سپرده شده است. برای مثال، حدود یک میلیون مدخل ویکیپدیا به زبان فارسی همگی توسط یک میلیون و سیصد هزار کاربر در مدت بیش از بیست سال (از سال ۱۳۸۲ تا امروز) ایجاد و ویرایش شدهاند و این روند هر ماه با مشارکت بیش از پنج هزار کاربر همچنان به دهها هزار ویرایش منجر میشود. همین پویایی و نبود تمرکز در فرایند جمعآوری و انتشار محتوا که اصلیترین مزیت ویکیپدیا است به شکلگیری انتقادات جدی به این دانشنامهی باز منجر شده است. منتقدین درستی و اعتبار ویکیپدیا را به خاطر «آزادی ویرایش»، «آسیبپذیری در برابر خرابکاری»، «کیفیت غیریکنواخت مقالات»، «بیثباتی» و نیز به خاطر «ترجیح اجماع بر اعتبار» در سبک ویرایش مقالات، زیر سؤال بردهاند. ماجراهای بسیاری در این سالها ناشی از اعتماد چشمبسته به محتوای دستکاریشدهی ویکیپدیا بر سر زبانها افتادهاند که تأمل در آنها ما را به این نتیجه میرساند که در استفاده از ویکیپدیا رعایت جانب احتیاط، شرط عقل است.
اما مهمترين نقد به ویکیپدیا «سوگیری و جانبداری نظاممند» است. برخلاف سياست بي طرفي ويکيپديا، در لایههای مختلف این دانشنامه انواع جانبداري ديده ميشود. چون سياست بيطرفي به معناي آن نيست که هر آن چه در ويکي پدياست، لزوماً مطابق اين سياست، نوشته و منتشر شده است؛ بلکه اين، قاعدهاي است بر اساس آن مناقشهها درباره يک موضوع را حل و فصل میکنند. مثلاً اگر يک فرد معتقد به حزب الله لبنان و يک صهيونيست بخواهند با هم مقاله مربوط به حزب الله لبنان را ويرايش کنند، هر يک ديدگاه خود را با استفاده از منابع معتبر، طرح مي کنند و مي کوشند مطابق با اين سياست و البته با لحني بي طرفانه حزب الله را توصيف کنند؛ به طوري که هر دو ديدگاه، هم زمان در مقاله بيان شود. از اين جهت، ويکي پديا متفاوت با اکثريت رسانههاست که عمدتاً يک ديدگاه خاص را بيان ميکنند.
با اين حال، وجود اين قاعده به معناي آن نيست که همه مقاله ها بي طرفانه است؛ بلکه بي طرفي، وضع مطلوب و آرماني مقالههاست. روشن است که اگر فقط طرفداران يک ديدگاه مقالهاي را ويرايش کرده باشند، متن مقاله به احتمال قوي به سمت ديدگاه آنها سوگيري دارد؛ پس، تا وقتي افراد آشنا يا معتقد به ديدگاههاي ديگر، مقاله را بررسي و يا اصلاح نکنند، آن مطلب به همان صورت جانبدارانه نشان داده ميشود. جالب است که بدانید غالب مشارکتهای انجامشده در نگارش و ویرایش «ویکیپدیای فارسی» توسط کاربران ساکن در اروپا و آمریکای شمالی انجام شدهاست و سهم کاربران از ایران فقط ۴۵٪ است.[52]
با این حال اشکالات مبانیتری هم وجود دارد. مثلاً در سطح سياستها، ديدگاه پيش فرض، نگاه «لاادري گرايانه» به عالم است که در آن موضوعي مثل خدا همواره يک «ديدگاه» و نه يک «واقعيت» تلقي میشود و متن مقالهها بايد با رويکردي کاملاً سکولار تدوين شود. همچنین ويکي پديا به عنوان يک منبع دست سوم که مطالب خود را از نشريهها و کتاب هاي معتبر اخذ ميکند، در گستره موضوعات متأثر از گرايش اکثريت و اقليت در منابع است. براي نمونه، از نظر ویکیپدیا يک مطلب از پایگاه BBC، معتبرتر از یک مطلب از یک پایگاه خبري ایرانی است. هم چنين، يک شکاف دانايي بين جوامع برخوردار و کمتر برخوردار را بازتوليد ميکند که نمونه شاخص آن را ميتوان در مقايسه مقالههاي ايران و افغانستان در زبان فارسي يافت. مثلاً در حالي که، چندين شهر ايران مقالههايي خوب و برگزيده دارد، به سختي مي توان شهري از افغانستان را يافت که مقاله متوسطي داشته باشد.[53]
با این حساب شاید ویکیپدیا بهعنوان «اولین منبع» کمک کند تا پژوهشگران به کلیات جواب مورد نیاز دست پیدا کنند، اما نباید روی آن بهعنوان «تنه منبع» یا «آخرین منبع» تکیه کرد و همواره باید یافتههای ویکیپدیا را با مراجع معتبر دیگر سنجید. همچنین استفاده از ویکیپدیا برای موضوعاتی که وجه تحلیلی دارند، مثلاً وقایع کودتای 28 مرداد 1332، که نگرشهای فردی نویسندگان بر شیوه بازنمایی آنها از موضوع مؤثر است به هیچ وجه توصیه نمیشود و فقط در موضوعاتی مثل شیوه کار دوربین عکاسی یا ساختار قلب انسان که وجه فنی و دانشی آنها محوریتر است و عقاید و نظرات شخصی اثری خاصی بر موضوع ندارند میتواند مورد استفاده قرار گیرد.
اگر در این روزگار، توسعهی وب به کاهش زمان دسترسی به منابع علمی منجر شده است، زمان صرفهجویی شده را باید به اعتبارسنجی منابع الکترونیکی اختصاص داد. فعالیت علمی همیشه به دقت و پشتکار فراوان نیاز داشته و دارد.
[1] کلمه «رایاد» (رایانه + یادگیری) معادل فارسی برای واژه e-learning است.
[2] Distance education
[3] Behaviorism
[4] Cognitive psychology
[5] Learning Management System
[6] https://www.moodle.org
[7] https://mohit.online
[8] Sharable Content Object Reference Model
[9] Adobe Connect
[10] BigBlueButton
[11] Google Meet
[12] Zoom Meetings
[13] https://www.skyroom.online
[14] https://www.gharar.ir
[15] https://www.shad.ir
[16] https://www.khanacademy.org
[17] سایت «Lynda.com» که البته با بخش آموزش لینکدین ادغام شد.
[18] https://www.udemy.com
[19] https://www.faradars.org
[20] https://www.maktabkhooneh.org
[21] Game based learning
[22] Simulation based learning
[23] Cognitive Learning
[24] Mobile Learning
[25] آقای «George Siemens» نظریهپرداز و استاد کانادایی دانشگاه استرالیای جنوبی
[26] Connectivism
[27] Massive Open Online Course (MOOC)
[28] https://www.coursera.org
[29] https://www.udacity.com
[30] https://www.edx.org
[31] Social Learning
[32] مصوب ۱۳۹۰.۱۰.۰۶ شورای عالی انقلاب فرهنگی
[33] مصوب ۱۳۹۱.۱۲.۲۸ شورای عالی آموزش و پرورش
[34] Home Schooling
[35] Open Schooling
[36] Blended Learning
[37] Edgar Dale آموزگار آمریکایی (۱۹۰۰ تا ۱۹۸۵ م.)
[38] Cone of Experience
[39] Flipped learning
[40] برای آشنایی بیشتر با کلاس معکوس به مقالات متعدد نوشتهشده در ماهنامه رشد معلم مراجعه نمایید: roshdmag.ir/fa/article/20427
[41] https://hedayatmizan.ir/site/parentGuide
[42] https://noorlib.ir
[43] https://ganjoor.net
[44] https://ayateghamzeh.ir
[45] http://emam.com
[46] https://motahari.ir
[47] کلمه «ویکی» (Wiki) برگرفته از واژه «Wikiwiki» مردم هاوایی به معنی «بدو بدو» است. (ویکیپدیا = دانشنامه بدو بدویی!)
[48] https://fa.wikifeqh.ir
[49] https://fa.wikishia.net
[50] https://fa.wikinoor.ir
[51] https://wikihoghoogh.net
[52] https://commons.wikimedia.org/wiki/File:User_demography.tif
[53] برای آشنایی بیشتر با ابعاد این موضوع، مقاله «جانبداري در ويکي پديا (علل، انواع و راهکارها)» نوشته سید آرش وکیلیان در شماره ۴۹ ماهنامه نامه آینده پژوهی راهبردی ببینید: https://iran-futures.org/products/new-era-issue49